سراج معلم

لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم-لا موثر فی الوجود الا الله -امام خامنه ای:ان‌شاءالله تا ۲۵ سال آینده چیزی به نام رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت

سراج معلم

لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم-لا موثر فی الوجود الا الله -امام خامنه ای:ان‌شاءالله تا ۲۵ سال آینده چیزی به نام رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت

سراج معلم

هدف دادن اطلاعاتی در مورد دین و دنیاست
امیرالمومنین در حدیثی زیبا در راستای بصیرت افزایی می فرمایند: « کور آن کسی نیست که چشم ندارد ، بلکه کسی است که بصیرت ندارد. (کنزالعمال حدیث 1220) امام صادق(ع) می فرماید: عموی ما عباس بن علی، بصیرتی نافذ و استوار داشت. تعریفی بسیار زیبا از بصیرت : ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺧﺪﻣﺖ مقام معظم ﺭﻫﺒﺮﯼ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﺗﺮﺑﯿﺖﮐﻨﯿﻢ. آقا ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﻣﻨﻈﻮﺭﺗﻮﻥ ﺍﺯ ﺑﺎ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﭼﯽ ﻫﺴﺖ؟ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ: ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻣﺜﻞ ﻣﻘﺪﺍﺩ ﮐﻪ ﭼﺸﻤﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﻮﻻﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﮔﻮﺵ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻭﻟﯿﺸﺎﻥ... آﻗﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ. ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻓﺮﺩ ﺑﺼﯿﺮ, ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﻣﺜﻞ ﻣﺎﻟﮏ ﺍﺷﺘﺮ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ امیرالمؤمنین (علیه سلام) ﺩﺭ ﻭﺻﻔﺶ ﻣﯿﻔﺮﻣﺎﯾﻨﺪ: مالک ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍی اﺳﺖ ﮐﻪ ﺍگرﺩﺭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻣﻮﻻﯾﺶ ﻭ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﺩﻗﯿﻘﺎ" ﮐﺎﺭﯼ را ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﺰﺩ ﻣﻮﻻﯾﺶ ﺑﻮﺩ، ﻣﻮﻻﯾﺶ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻣﺮ ﻣﯿﮑﺮد... ﺑﺼﯿﺮﺕ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﻏﯿﺒﺖ ﻣﻮﻻﯾﺖ هم ﺑﺪﺍﻧﯽ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﺍ عمل کنی به نقل از qaemworld.blog.ir - هرگونه برداشت از این وبلاگ حتی بدون ذکر منبع آزاد است!

آخرین نظرات

۹۱ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

هنگامی که (مهدی) قیام کند، بر کعبه تکیه زند و 313 تن از پیروانش نزد او گرد آیند. پس اولین چیزی که می‏گوید، این آیه است: «بقیةاللَّه خیر لکم ان کنتم مؤمنین».

عده ای بر این باورند که مراد از «بقیة اللَّه» در آیه شریفه «بقیة اللَّه خیر لکم ان کنتم مؤمنین» حضرت مهدی (عج) است. ممکن است این سوال مطرح شود که مگرامام زمان (عج) در زمان رسول‏اللَّه(صلی اللَّه علیه و آله) وجود داشتند و شناختی از آن حضرت بوده که چنین آیه‏ای نازل شده است. 

باید گفت اولا این آیه از فرمایشات حضرت شعیب(علیه‏السلام) خطاب به قوم خود است. ثانیا آن چه درباره نسبت آیه با امام مهدی (عج) وجود دارد و باعث شهرت آن در محافل و منابر نسبت به آن حضرت شده است، بحث انطباق مفهومی آیه و تطبیق یکی از مصادیق آیه بر فردی است که با تفسیر آیه سازگار است. 
زیرا «بقیه» به معنای باقی مانده است و مراد از آن سودی است که به فروشنده می‏رسد، یعنی آن چه بعد از پایان معامله برایش باقی می‏ماند و آن را در در راه حوائج خود خرج می‏کند. و مراد آیه این است که سودی که از طرف خدا برای شما باقی مانده و خدا از طریق فطرت خودتان شما را بدان راهنمایی کرده، اگر مؤمن باشید، برای شما بهتر از مالی است که از راه کم‏فروشی و کم کردن پیمانه و ترازو تصاحب می‏کنید. 
تفسیر نمونه، با عبارت گویاتری «بقیةاللَّه» را چنین معنا کرده است: 
هر موجود نافعی از طرف خداوند که برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، «بقیةاللَّه» محسوب می‏شود. [1] 
از این رو، امام زمان(علیه‏السلام) که وجود شریفشان مایه بیشترین خیر و برکت برای جامعه بشری است، یکی از بهترین مصادیق این آیه مبارکه است. به قول یکی از قرآن‏پژوهان معاصر، از آن جا که آیه‏های قرآن دارای مفاهیم جامع هستند و در عصرهای بعد می‏توانند بر مصداق‏های کلی‏تر و وسیع‏تر تطابق داشته باشند، این آیه با امام زمان (عج) که روشن‏ترین مصداق، «بقیةاللَّه» است، مطابقت می‏کند. 
برای کاملتر شدن پاسخ، خوب است به نظر یکی از دانشمندان اهل سنت نیز توجه نمایید. شبلنجی دانشمند شافعی، روایتی را نقل کرده‏ است که: 
«هنگامی که (مهدی) قیام کند، بر کعبه تکیه زند و 313 تن از پیروانش نزد او گرد آیند. پس اولین چیزی که می‏گوید، این آیه است: «بقیةاللَّه خیر لکم ان کنتم مؤمنین». سپس می‏فرماید: منم «بقیةاللَّه» و خلیفه او و حجت خدا بر شما. پس از آن، کسی بر آن حضرت سلام نمی‏کند، مگر این که می‏گوید: «السلام علیک یا بقیة اللَّه فی ارضه»؛ سلام بر تو ای باقی گذارده خدا در زمینش.[2] 
بنابراین، گر چه مفاد این آیه، از سخنان حضرت شعیب(علیه‏السلام) خطاب به قوم خود است، اما مصداق اکمل آن، وجود شریف حضرت صاحب الامر(عج) است. 
پی نوشت: 
[1]. تفسیر نمونه، ج 9، ص 204. 
[2]. ملامحسن فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج 2، ص 468   منبع :تبیان
منابر وعظ/ گفتاری از آیت الله مظاهری در باب «توبه» و استحقاق بهشت:
بر اساس گواهی قرآن کریم، تردیدی وجود ندارد که توبه، انسان را به بهشت رهنمون می‌کند. حتی اگر فرد، گناهان بسیار بزرگی مرتکب شده یا بسیار به خودش و دیگران ظلم کرده باشد، باید یقین داشته باشد که در صورت توبه حقیقی، جایگاه ابدی او بهشت خواهد بود. زیرا ذات باری‌تعالی به توبه‌کننده، وعده بهشت داده است و هرگز از وعده خود تخلّف نخواهد کرد.
گروه معارف - رجانیوز: حضرت آیت‌الله العظمی مظاهری باتوجه به آیات فراوانی که در قرآن کریم درباره «توبه» این عمل محبوب خداوند آمده است، گفتاری پیرامون توبه و آثار اخروی آن بیان داشتند و ضمن اشاره به آثار معنوی توبه، بشارت بهشت را هدیه خداوند به توبه‌کنندگان برشمردند. گزیده ای مفید از این سخنرانی در ادامه می آید:
 
توبه، عذاب جهنّم را‌ از آدمی دور می‌کند و او را مستحقّ بهشت و نعیم الهی می‌گرداند. انسانی که با کردار زشت خویش، جهنّم و عذاب آن را بر خویش واجب گردانیده است، با توبه واقعی می‌تواند اذن ورود به بهشت بگیرد و از نعمت های آن بهره‌مند شود. آیات متعددی از قرآن شریف، جایگاه آدمی را پس از توبه، بهشت می‌داند و اوصاف ترغیب کننده‌ای نیز برای توبه‌کنندگان برشمرده است:
 
 «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسی‏ رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ‌ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ(۱)؛ اى کسانى که ایمان آورده‌اید، به سوى خداوند توبه کنید. توبه‌‏اى خالصانه. امید است پروردگارتان گناهان شما را بزداید و شما را به باغ‌هایى که از زیر (درختان‏) آن جویبارها روان است، درآورد»
 
 بر اساس گواهی قرآن کریم، تردیدی وجود ندارد که توبه، انسان را به بهشت رهنمون می‌کند. حتی اگر فرد، گناهان بسیار بزرگی مرتکب شده یا بسیار به خودش و دیگران ظلم کرده باشد، باید یقین داشته باشد که در صورت توبه حقیقی، جایگاه ابدی او بهشت خواهد بود. زیرا ذات باری‌تعالی به توبه‌کننده، وعده بهشت داده است و هرگز از وعده خود تخلّف نخواهد کرد:
 
 «وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ‌یُصِرُّوا عَلی‏ ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُون أُولئِکَ جَزاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنَّاتٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلینَ(۲)؛ و آنان که چون کار زشتى انجام دهند و یا بر خود ستم کنند، خدا را به یاد آرند و براى گناهان خود آمرزش خواهند- و کیست جز خداوند که گناهان را ببخشد؟- و بر آنچه کرده‌اند در حالى که مى‏‌دانند اصرار نمى‏‌ورزند، آن‌ها پاداش‌شان آمرزشى است از جانب پروردگارشان و بهشت‏هایى که از زیر آن‌ها نهرها جارى است، جاودانه در آن باشند و خوب پاداشى است پاداش این عمل‏‌کنندگان» 
 
 در واقع می‌توان گفت بعد از آن‌که گناهان بخشیده شود و انسان طاهر گردد، حقی برعهده خداوند پیدا می‌کند که او را نجات دهد: «کَذلِکَ حَقًّا عَلَیْنا نُنْجِ الْمُؤْمنین؛(۳) همین‌گونه بر ما حق است که مؤمنان را رهایی بخشیم»
 
---------------------------------
[۱] سوره تحریم، آیه ۸

[۲] سوره آل‌عمران، آیه ۱۳۵

[۳] سوره یونس، آیه ۱۰۳

افسران - ماجرای بوی سیب حرم امام حسین علیه السلام چیست؟

ابن شهر آشوب (از علمای و محدثین بزرگ شیعه) نقل کرده است: ام سلمه گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نزد من بود. جبرئیل نازل شد. آن دو با هم گفتگو می کردند که حسن بن علی علیه السلام در زد. رفتم تا در را باز کنم. دیدم حسین علیه السلام هم با اوست. هر دو وارد شدند. چون چشمشان به جدّشان پیامبر خدا افتاد، جبرئیل در نظرشان مانند دحیه کلبی (فردی خوش سیما از اهالی مدینه که از یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود) آمد. دور دحیه می چرخیدند. جبرئیل علیه السلام گفت: یا رسول الله! دو کودک را نمی بینی که چه می کنند؟ فرمود: تو را همچون دحیه کلبی دیده اند. او زیاد سراغ این دو می آید و هرگاه می آید هدیه ای برایشان می آورد.
جبرئیل شروع کرد به اشاره کردن با دستش، مثل کسی که چیزی را می گیرد ناگهان در درستش یک سیب و به و انار بود. آنها را به امام حسن علیه السلام داد، همان گونه با دستش اشاره کرد و به حسین علیه السلام هم داد. هر دو خوشحال و خندان شدند و نزد جدّشان شتافتند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سیب و انار و به را گرفت و بویید، سپس آنها را همان طور به هر یک آن دو داد و فرمود: با آنچه دارید نزد مادرتان بروید و اگر ابتدا پیش پدرتان بروید، بهتر است. آن دو طبق دستور پیامبر خدا رفتند و چیزی از آنها را نخوردند، تا پیامبر نزدشان برود، سیب و میوه های دیگر به همان حال بود. فرمود: یا علی! چرا از میوه نخوردی و به همسر و فرزندانت ندادی و ماجرا را فرمود. پس پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین علیه السلام از آن خوردند و به ام سلمه هم دادند. انار و به و سیب به همان حال باقی بود و هر چه از آن خورده می شد باز به حالت اول برمی گشت، تا اینکه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا رفت.
امام حسین علیه السلام می فرماید: در دوران حضرت فاطمه سلام الله علیها هم تغییر و کاهشی در آنها پیش نیامد. چون فاطمه سلام الله علیها به شهادت رسید، انار را از دست دادیم و سیب و به در دوران پدرم باقی بود. چون امیرالمؤمنین علیه السلام شهید شد، بِه هم ناپدید شد و سیب به همان حالت نزد امام حسن علیه السلام باقی بود؛ تا آنکه مسموم و شهید شد. سیب باقی بود تا وقتی که در محاصره و بی آبی قرار گرفتم. هر گاه تشنه می شدم، آن را که می بوییدم، شدت عطشم فرو می نشست. چون تشنگی ام افزون شد، بر آن دندان زدم و دیگر یقین به مرگ داشتم.
امام سجاد علیه السلام می فرماید: این سخنان را پدرم ساعتی پیش از شهادت به من گفت. چون به شهادت رسید، بوی آن سیب از قتلگاهش می آمد. در پی آن سیب بودند و اثری از آن دیده نشد، ولی بوی سیب، پس از حسین علیه السلام هم باقی ماند؛ قبر او را زیارت کردم، دیدم بوی آن سیب از قبر او به مشام می رسد. پس هر کس از شیعیان ما که زائران قبر او باشند بخواهند آن بو را استشمام کنند، هنگام سحر دنبال آن روند. اگر مخلص باشند، آن را خواهند یافت.

منبع: منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ج1 ؛ ر. ک: مناقب آل ابی طالب، ج ۳، ص ۱۶۱؛ روضة الواعظین، ص ۱۵۹؛ بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۸۹ و، ج ۴۵، ص ۹۱.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، عالم مردگان از جمله عوالمی است که همواره وقتی با آن مواجه می‌شویم سؤالات و ابهامات بسیاری برای ما به وجود می‌آید و هر فردی علاقه دارد بیشتر از این عالَم بداند چرا که مرگ از جمله مباحثی است که هر فردی روزی با آن دست به گریبان خواهد شد. آنچه در ادامه می‌‌آید بخش نخست از سلسله مباحثی است که به طرح پرسش و پاسخ درباره مرگ و معاد می‌پردازد و از کتاب «عالم برزخ؛ عالم حیات و زندگی» نوشته حجت‌الاسلام اسدالله محمدی‌نیا از پژوهشگران حوزه علمیه قم عنوان می‌شود:

* اگر این آتش درونی هست، چرا اکثراً متوجه آن نمی‌شوند؟

ندیدن بسیاری از مردم دلیل بر نبودن آن نمی‌شود، زیرا گناه و آلودگی، چشم و گوش باطنی افراد را از کار می‌اندازد، اما بعد از مرگ و انتقال به عالم قبر بسیاری از حقایق روشن می‌شود. زیرا وقتی انسان در آستانه مرگ قرار گرفت و یا روح از بدنش خارج می‌‌شود، آن آتش را خواهد دید. چنانچه در درون سنگ چخماق و مواد منفجره، آتش هست اما در ظاهر دیده نمی‌شود و آن سنگ به نظر سرد می‌رسد و کسی گرم و سوزش آن را متوجه نمی‌شود.

و مانند کسی که او را در اطاق عمل بی‌هوش کرده‌اند با اینکه بدنش مجروح و زخمی است، هیچ دردی احساس نمی‌کند اما وقتی به هوش آمد متوجه درد خواهد شد و فریادش بلند می‌شود. بر همین اساس عده‌ای به خاطر آلوده شدن به انواع گناهان حواس باطنی‌‌‌شان از کار می‌افتد و احساس درد و سوزش نمی‌کنند، اما با مرگ بیدار خواهند شد و همه اینها را خواهند دید.

می‌گویید: فعلاً خبری از این مسائل نیست، در جواب می‌گوییم: کمی صبر کنید خواهید دید که واقعیت دارد.

خداوند بزرگ می‌فرماید: «أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ، حَتَّى‌ زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ»

شما را مباهات با یکدیگر (در مال و مقام و فرزند و...) و مسابقه (در جمع‌آوری امور دنیا) به خودتان مشغول کرد و از یاد خداوند غافل شدید، تا اینکه گورستان‌ها را زیارت کردید و مرگ به سراغتان آمد.

رسول مکرم اسلام (ص) فرمود:

«النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا»؛ مردم اکثراً در خواب غفلت به سر می‌برند، همین که مردند بیدار می‌شوند (و بسیاری از حقایق برایشان روشن می‌شود.)

بنابراین آتش برزخ و قیامت همین الان هم هست، ولی به خاطر اینکه جوارح و حواس باطنی بسیاری به خاطر زرق و برق دنیا و گناهان از کار افتاده، این آتش را حس نمی‌کنند، اما در آستانه مرگ که قرار می‌گیرند پرده‌های هوی و هوس کنار می‌رود و حقایق برای همه آشکار می‌شود. آن آتش را نه تنها احساس می‌کنند بلکه خواهند دید، اما کسانی که اهل گناه و عصیان نیستند و گوش و چشم و قلب باطنی آنها کار می‌کند، آن حقایق را درک می‌کنند و حاضرند برای نافرمانی نکردن خداوند، از بهترین لذت‌های دنیوی چشم بپوشند.

- عذاب‌های متنوع و مختلف؟!

خبرگزاری فارس: چه کسی برای اولین بار پیامبر(ص) را «رسول‌الله» خطاب کرد
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، یکی از القاب و عناوینی که همواره مسلمانان از صدر تاریخ تا کنون برای پیامبر اکرم(ص) به کار می‌برند لقب «رسول‌الله» است، اما اینکه چه کسی برای نخستین مرتبه حضرت محمد (ص) را یا رسول الله خطاب کرد را در ادامه می‌خوانید:

بر اساس آنچه در روایات آمده، اولین بار جبرئیل امین حضرت محمد(ص) را «رسول الله» خطاب کرد، راوندی در کتاب «قصص الانبیاء» روایتی از علی بن ابراهیم بن هاشم که از راویان مورد اطمینان و مورد وثوق است، نقل کرده و علامه امینی نیز آن را در جلد هجدهم «بحارالانوار» آورده، این است که پیامبر گرامی اسلام در سن سی و هفت سالگی قبل از اینکه به پیامبری مبعوث شوند،‌ در خواب می‌دید که در حال چوپانی است و شخصی نزد او آمده و می‌گفت: «یا رسول الله»! حضرت از او پرسید: تو کیستی؟ گفت: من جبرئیل هستم! خدا مرا فرستاده تا تو را به عنوان رسولش قرار دهم! پیامبر این مسأله را کتمان می‌کرد و برای کسی بازگو نمی‌کرد. طبق این روایت جبرئیل برای اولین بار این خطاب را به کار برد.

بعد از مبعوث شدن حضرت محمد به نبوت، تمامی علاقه‌مندان به آن حضرت، از جمله امیرالمؤمنین(ع) آن حضرت را با کلماتی مانند یا رسول الله خطاب می‌کردند. اما بعضی از مسلمانان که قدر پیامبر اکرم(ص) را نمی‌دانستند و مؤدبانه ایشان را صدا نمی‌زدند. در کوچه‌ها راه می‌رفتند و انگار هم‌پایه خودشان را مورد خطاب قرار داده باشند یا محمد، یا محمد، می‌گفتند، پس خدای سبحان این بی‌احترامی را تاب نیاورد و فرمود: صدا کردن پیامبر را در میان خود، مانند صدا کردن یکدیگر قرار ندهید؛ «لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضا». (آیه 63 سوره مبارکه نور)

قرآن مجید در آیات 62 و 63 سوره مبارکه «نور» از مسلمانان خواسته تا در موقعی که می‌خواهند پیامبر(ص) را مورد خطاب قرار دهند، رعایت احترام شأن و مقام والای ایشان را بنمایند، بعد از نزول این آیه همه مسلمانان موظف شدند تا حضرت را با احترام یاد کنند و زیباترین اسم برای آن حضرت «رسول الله» بود، به طوری که حضرت زهرا دختر گرامی آن حضرت نیز با این اسم پدر بزرگوار خود را صدا می زد. اما پیامبر(ص) به او فرمود: من دوست دارم با کلمه «پدر» (اب) مرا صدا کنی!

طبق حدیثی از پیامبر(ص) خداوند متصف به صد اسم رحمت است که یکی از آن اسماء رحمت را در دنیا بین جن و انس و چارپایان قرار داده و ۹۹ تای آن را به تأخیر انداخته است.به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، عالم مردگان از جمله عوالمی است که همواره وقتی با آن مواجه می‌شویم سؤالات و ابهامات بسیاری برای ما به وجود می‌آید و هر فردی علاقه دارد بیشتر از این عالَم بداند چراکه مرگ از جمله مباحثی است که هر فردی روزی با آن دست به گریبان خواهد شد. آنچه در ادامه می‌‌آید بخش نخست از سلسله مباحثی است که به طرح پرسش و پاسخ درباره مرگ و معاد می‌پردازد و از کتاب «عالم برزخ؛ عالم حیات و زندگی» نوشته حجت‌الاسلام اسدالله محمدی‌نیا از پژوهشگران حوزه علمیه قم عنوان می‌شود:

«قبر» اولین منزل و ایستگاه از ایستگاه‌های بازرسی آخرت است، اگر در قبر نجات پیدا کرد، بعد از آن برایش آسان‌تر خواهد بود و اگر از قبر نجات پیدا نکرد، بعد از آن کمتر از قبر نیست.

سه عذاب در قبر

«یُوَکِّلُ اللَّهُ بِهِ مَلَکاً یُزْعِجُهُ فِی قَبْرِهِ، وَ الثَّانِیَةُ یُضَیَّقُ عَلَیْهِ قَبْرُهُ و الثّالِثَةُ تَکونُ الظُّلمَةُ فی قَبرِهِ»؛ خداوند فرشته‌ای در مرگ مأمور عذابش می‌کند؛ قبرش تاریک می‌شود، قبرش تنگ و دارای فشار خواهد بود

اما سه عذاب روز قیامت: با خواری و ذلت و به صورت وارونه او را به صحنه قیامت می‌آورند، حساب او شدید است، خداوند نظر رحمت به او نخواهد داشت.

نقش عمل انسان در برزخ چیست؟

خبرگزاری فارس: اتاق مدیران نباید از نمازخانه ادارات مجلل‌تر باشد/ زکات خرج نسل نو شودبه گزارش خبرگزاری فارس از خرم‌آباد، حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرایتی ظهر امروز در جلسه شورای اداری استان لرستان اظهار کرد: یکی از وظایفی که هر مدیری بر عهده دارد، پرداختن به مسئله نماز است و مدیران و مسئولان باید به بودجه‌های نمازخانه‌ها و مساجد توجه داشته باشند و نباید اتاق مدیران از نمازخانه‌ها لوکس‌تر و مجلل‌تر باشد و به واقع مدیری که در نمازخانه جلوتر از دیگر کارمندان در صف نماز بایستد کار خود را به خوبی انجام داده است.

وی ادامه داد: وضع نماز در کشور خیلی خوب نیست، البته نسبت به زمان پیش از انقلاب به مراتب بهتر شده است، اما نسبت به آنچه که باید باشیم خوب نیست و لازم که مسئولان بررسی کنند که در دوران مدیریت خود برای نماز چه کار کرده‌اند و همه ما باید از خودمان سئوال کنیم که برای نماز چه کرده‌ایم. در هر حال باید به وضعیت نماز برسیم، چرا که اگر کارهای مملکت خوب باشد، اما نماز مشکل داشته باشد، کار کامل نیست و باید مسئله نماز را در بعد علمی بررسی کنیم.
وی ماه‌های رجب و رمضان را سرازیری‌های استفاده از معنویات دینی دانست و خاطرنشان کرد: به نماز بی‌مهری شده است و متاسفانه وضع نماز خوب نیست و باید در این زمینه همت کنیم و به مسئله نماز به ویژه در آموزش و پرورش و در دوران ابتدایی و پیش از آن توجه کنیم.

رئیس ستاد اقامه نماز کشور برگزاری مسابقه کتابخوانی در رابطه با نماز را راهی مناسب در تقویت نماز و بهتر شناساندن آن به کودکان و خانواده‌ها دانست و عنوان کرد: نماز به مانند شیر مادر برای یک نوزاد است که همه چیز برای رشد انسان در آن وحود دارد، چنان که در نماز توحید، معاد، آزادی، عدالت، زکات و حتی ورزش نیز وجود دارد. اگر صددرصد مردم زکات خود را پرداخت کنند، هیچ فقیری در کشور وجود نخواهد داشت و بسیاری از مشکلات را می‌توان حل کرد و باید توجه داشت که پول زکات در راه واجبات خرج شود، نه در راه مستحبات و دو سوم زکات باید خرج دین شود و به واقع تا نسل نو نیاز به توجه دارد، نباید برای نسل کهنه خرج کنیم.

«آمرزش گناهان» بزرگترین درخواست در ماه رجب است+صوت

پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: در بین ماه‌ها، ماهی افضل از ماه رجب نیست؛ این قدر این ماه با فضیلت و شریف است که از حضرت رسول(ص) در روایتی آمده است، ماه رجب ماه استغفار امت من است و بزرگترین درخواست در این خصوص، آمرزش گناهان است.

خبرگزاری فارس: «آمرزش گناهان» بزرگترین درخواست در ماه رجب است+صوت

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، مرحوم آیت‌الله آقامجتبی تهرانی از سالکان و اساتید اخلاق است که توصیه‌ها ورهنمودهای ایشان در بسیاری از موارد می‌تواند برای ما راهگشا باشد.

با توجه به اهمیت ماه رجب و جایگاه آن برای درک بهتر ماه مبارک رمضان، توصیه‌هایی از این عالم فرزانه در ادامه می‌آید:

دعاهای ماه رجب را بخوانید بسیار آموزنده است. بعد هر نمازی بگویید «یا مَنْ یُعْطى‏ مَنْ سَئَلَهُ،‌ یا مَنْ یُعْطى‏ مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ»؛ هر کسی که از تو سؤال می‌کند و کسی هم که درخواست نکند، عطا می‌کنی.

عجیب است دعاهای ماه رجب. «یا مَنْ یَمْلِکُ حَوائِجَ السّائِلینَ،‌ و یَعْلَمُ ضَمیرَ الصّامِتینَ»؛ تو مالک حاجت حاجتمندان هستی و اسرار خاموشان را می‌دانی. خداگونه بشنو!

ماه رجب از ماه‌های بسیار بزرگ است، فرصت بسیار خوبی است. از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است: در بین ماه‌ها، ماهی افضل از ماه رجب نیست؛ این قدر این ماه با فضیلت و شریف است که امام صادق(ع) در روایتی از حضرت رسول(ص) نقل می‌کند که ایشان می‌فرمایند: ماه رجب، ماه استغفار امت من است و بزرگترین درخواست در این خصوص، آمرزش گناهان است.

سپس حضرت ادامه می‌دهند: این ماه را «اصب» گویند ماه رجب «رجب الاصب» است در این ماه، رحمت الهی زیاد بر سر بندگان ریزش می‌کند.

پیغمبر اکرم(ص) می‌فرماید: در این ماه بسیار بگویید: «اَسْتَغْفِرُاللّهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ». ما حاجت‌های زیادی از خدا می‌خواهیم اما یک چیزهایی در درون داریم که نمی‌توانیم بر زبان بیاوریم؛ گاهی از شدت شرمندگی است و گاهی هم از روی غفلت. آیا خدا باید ببیند ما چه بر زبان جاری می‌کنیم، این است، خیر!

صوت سخنرانی آقا مجتبی تهرانی(ره) را  بشنوید.

 

خبرگزاری فارس: رؤیای صادقه علامه مجلسی درباره شیخ بهایی

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، سوم اردیبهشت ماه سالروز بزرگداشت شیخ بهایی، حکیم و استاد بزرگ ایران زمین است. به همین مناسبت ماجرای رؤیای صادقه علامه محمدتقی مجلسی پدر علامه مجلسی دوم که از شاگردان شیخ بهایی است، به نقل از کتاب «فوائد الرضویه» بدین شرح منتشر می‌شود.

علامه محمدتقی مجلسی نقل می‌کند که یک شب شیخ بهایی را در خواب دیده که به او گفت چرا به نگارش شرح احادیث خاندان پیامبر (ص) نمی‌پردازی؟ وی هم بیان کرده که در لیاقت او چنین کاری نیست سپس شیخ بهایی بیان کرده که این کار از ما دیگر گذشت و شما باید مشغول شوید بنابراین شیخ به او گفته که یک سال تدریس را برای چنین کاری رها کن!

مجلسی سپس تلاش می‌کند که این کار را شروع کند اما در ابتدا جرأت نمی‌کرده تا اینکه به مریضی سختی گرفتار شده و از خداوند طلب بسیار زیاد عفو و بخشش کرده تا خداوند او را بمیراند. باز هم خوابی او را فرا می‌گیرد و این بار در عالم رؤیا امام حسن و امام حسین (ع) و امام سجاد (ع) را می‌بیند که برای شفایش آمده‌اند، امام سجاد (ع) به او می‌گوید که زندگی تو مفیدتر از مرگ است بنابراین از خداوند طلب مردن نکن!

وی سپس در آن حال از خواب می‌پرد درحالیکه هیچ گونه درد و مشکلی در بدنش نبوده است. دوباره خواب او را در برمی‌گیرد که این بار حضرت محمد(ص) را می‌بیند و شروع به صحبت و ستایش او می‌کند این بار از پیامبر (ص) می‌پرسد که راه قرب خدا چه است؟ پیامبر (ص) هم می‌گوید که همان کار که در فکر داری و درحال انجام بودی را ادامه بده. در گفت‌وگو با پیامبر (ص) بوده که امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) نیز به عیادت ایشان آمدند که دیگر شروع به گریه می‌کند.

بار سوم دوباره خواب او را در بر می‌گیرد که شنید کسی می‌گوید پیامبر (ص) برای او میوه و غذای بهشتی آورده است ظروف همه از طلا بوده و او مشغول خوردن می‌شود و به همه اطرافیانش نیز می‌دهد، خلاصه هر چه کباب می‌خورد و می‌نوشد تمام نمی‌شدند و سپس میوه می‌خورد و به دوستانش نیز می‌دهد در نهایت از خواب بیدار می‌شود درحالیکه میوه و کباب به معنی علم در خواب تعبیر می‌شود در همین حال تصمیم به نگارش شرح احادیث را می‌کند.

علامه مجلسی در کتاب «شرح من لا یحضره الفقیه» نگارش این اثر را از برکت‌های هدایت شیخ بهایی و سپس هم آن رؤیاهای ادامه‌دار می‌داند

خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا/ سرویس صفحات فرهنگی:

حضرت امام هادی علیه السلام با آموزش دادن "زیارت جامعه کبیره" نقش مهمی در استحکام بخشیدن به عقاید شیعیان و پیوستگی عاطفی آنان با اهل بیت(ع) ایفاء کردند؛ آنگونه که تا امروز، همچنان این زیارت، یک متن مرجع در ایمن سازی عقیدتی جامعه امامیه محسوب می‌شود.

آنچه در پی می آید برشی از جلد دوازدهم موسوعه ارزشمند "پیشوایان هدایت" است که به نقش این زیارت در استحکام بخشیدن به عقاید شیعیان اشاره دارد؛ و در شب شهادت امام علی بن محمد الهادی(ع) به عنوان عرض ارادتی به آن امام همام(ع) به خوانندگان ابنا تقدیم می گردد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به کوشش: اداره کل پژوهش مجمع جهانی اهل بیت(ع)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فایده زیارت چیست؟

ائمّه اطهار علیهم السلام اهتمام ویژه ای به تعلیم زیارت به اصحاب خود داشتند؛ گاه زیارت همه اهل بیت به صورت جمعی (مانند زیارتی که به جامعه کبیره معروف است) و گاه زیارت هر کدام از ائمّه علیهم السلام به تنهایی (مانند زیارت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام).

آنان با این تعلیم، گام بلندی در عرصه عمق بخشیدن به بیداری شیعیان، رسوخ ولایت در دل و جان آنان و پیوستگی آنان با اهل بیت رسالت علیهم السلام برداشتند.

در این میان، حضرت امام هادی علیه السلام با تعلیم "زیارت جامعه کبیره" نقش مهمی در این بیداری عمیق و پیوستگی عاطفی داشتند.

با دقت در مفاهیمی که در این زیارت وارد شده است، بوضوح خطّ ایمن سازی عقیدتی مشاهده می‌شود.

مفاهیم زیارت جامعه

برای این که بیشتر با مفاهیم ولایی و اعتقادی زیارت جامعه آشنا شویم به جاست که در عبارات آن دقّت بیشتری کنیم:

از موسی بن عمران نخعی روایت شده است که گفت: به حضرت "علی بن محمّد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمّد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام" عرضه داشتم: ای پسر رسول خدا! مرا کلامی بلیغ بیاموز که در آن حد از کمال باشد که هر کدام از شما ائمّه را بخواهم با آن زیارت کنم بتوانم.

امام هادی علیه السلام در پاسخ فرمودند:

«قل: السلام علیکم یا أهل بیت النبوة ، وموضع الرسالة ، ومختلف الملائکة ، ومهبط الوحی ، ومعدن الرسالة، وخزان العلم ، ومنتهی الحلم ، واُصول الکرم، وقادة الاُمم، وأولیاء النعم ، وعناصر الأبرار ، ودعائم الأخیار ، وساسة العباد ، وأرکان البلاد ، وأبواب الایمان ، واُمناء الرحمن ، وسلالة النبیین، وصفوة المرسلین ، وعترة خیرة رب العالمین ، ورحمة اللّه وبرکاته ؛

بگو: سلام بر شما ای اهل بیت نبوّت و جایگاه رسالت، محلّ رفت و آمد فرشتگان، محلّ فرود آمدن وحی، معدن رسالت، خزانه داران علم، نهایت بردباری، ریشه های کرامت، پیشوایان امّت ها، ولی نعمتان نعمت های مادّی و معنوی، ارکان بزرگواری و نیکوکاری، عماد نیکویان عالم، و بزرگ و قائد بندگان، ستون های محکم شهرهای علم، درهای ایمان و امینان اسرار خدای رحمان، فرزندان پیامبران و برگزیده از رسولان و عترت خاتم پیامبران که برگزیده خدای جهان است، و رحمت و برکات خدا بر شما باد.

این زیارت یکی از منابع مهمّ فکری و اسناد اهل بیت علیهم السلام است که می توان از آن ویژگی های تفکّر سالم را دریافت.

به همین دلیل ما به بعضی از مفاهیمی که در این فقره از این زیارت آمده است اشاره می کنیم:

در مقطع اوّل زیارت، امام علیه السلام این معانی بلند را آورده اند:

الف ـ خداوند متعال اهل بیت علیهم السلام را به کرامت خود مخصوص کرده و آنان را پایگاه رسالت و محلّ رفت و آمد فرشتگان و محلّ نزول وحی قرار داده است.

ب ـ این کار خداوند از صفات کمالیه ای ناشی شده است که اهل بیت علیهم السلام دارای آن بوده و به واسطه آن به قلّه ای رسیده بودند که در بلندای آن، میان علم و حلم و کرامت و رحمت جمع نموده بودند.

ج ـ اهل بیت علیهم السلام پایگاه رسالت خداوندی بوده اند. چرا که خداوند متعال آن ها را گذشته از رهبری مسلمانان، برای تصدّی منصب رهبری والای بشریت انتخاب کرده بود.

امام هادی علیه السلام در فرازی دیگر از این زیارت بلند می فرماید:

«السلام علی ائمة الهدی ؛ ومصابیح الدجی ، وأعلام التقی ، وذوی النهی ، وأولی الحجی ، وکهف الوری ، وورثة الانبیاء ، والمثل الاعلی ، والدعوة الحسنی ، وحجج اللّه علی اهل الدنیا والآخرة والاولی ورحمة اللّه وبرکاته»؛

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، آیت‌الله سیدمحمدمهدی میرباقری رئیس فرهنگستان علوم اسلامی درباره ویژگی‌های خاص حضرت فاطمه زهرا(س) و شرایط درک مقام‌ الهی حضرت(س) گفت: در تفسیر فرات صفحه 581 در ذیل تفسیر سوره «قدر» آمده است که امام صادق(ع) درباره رابطه  شب قدر و حضرت زهرا(س) می‌فرماید: اگر کسی به معرفت ایشان برسد، به درک شب قدر رسیده است. «فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد أدرک لیلة القدر» و بعد ادامه می‌دهند: «و إنما سمیت فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها» خدای متعال ایشان را فاطمه نامیده است، به خاطر اینکه مخلوقات از معرفت او مفطوم هستند.خبرگزاری فارس: ماجرای امتحان حضرت زهرا(س) قبل از ورود به دنیا/ راز نام «فاطمه» برای ام‌ابیها

*امتحانی که از حضرت فاطمه(س) قبل از دنیا گرفته شد

وی با اشاره به اینکه نام فاطمه یک لفظ نیست، افزود: اسامی که برای معصومین است، ظرف حقیقت وجودشان است و خود این اسم حقیقت وجودشان را منعکس می‌کند، لذا فاطمه یک لفظ نیست، بلکه معنایی دارد، بنابراین برای همین یک نام، اسرار مهمی در روایات بیان شده است.میرباقری با بیان اینکه حضرت فاطمه(س) قبل از ورود به عالم دنیا مورد امتحان الهی قرار گرفته است، خاطرنشان کرد: در تهذیب مرحوم شیخ طوسی زیارتی خطاب به وجود مقدس زهرای اطهر(س) نقل شده که «یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَک»، حضرت(س)، آن وجود مقدسی است که خدای متعال قبل از خلقت ایشان را مورد امتحان قرار داده است.

وی ادامه داد: امتحان کننده خدای خالق، امتحان شونده وجود مقدس صدیقه‌ کبری(س)، قبل از اینکه ثوب بشر بپوشند و در لباس بشر خلق شوند، اما موضوع امتحان چه بوده است؟ حدسم این است که غیر از اینکه موضوع مسأله‌ عبودیت و توحید باشد، همه امتحانات به عهد بندگی برمی‌گردد، ما غیر از این امتحان چیزی نداریم، همه‌ امتحان تفصیل توحید است، یعنی ما همه امتحان‌هایی که می‌دهیم، امتحان به توحید است.

*مسئولیتی که حضرت زهرا(س) قبول کرد

این کارشناس دینی با تأکید بر اینکه اولیاء و انبیا یک امتحان دیگر در وادی توحید دادند، اظهار داشت: غیر از اینکه خودشان در مقام عبودیت تام هستند، با خدا یک عهدی بستند که بار هدایت دیگران و رساندنشان را به وادی توحید هم بکشند و حجاب از حقیقت معنویت و توحید را در این عالم بردارند، عهد نشر بندگی، بسط بندگی، اقامه‌ توحید و رساندن دیگران به وادی توحید را که یک عهد دیگری است و خیلی هم سنگین است.

وی افزود:  تلقی حقیر این است که این امتحانی که از حضرت زهرا(س) گرفته شده، یک چهره‌اش همین امتحان هدایت و شفاعت است، حضرت می‌خواستند واسطه تنزل حقیقت، معنویت و توحید در عالم ما شوند و موانع و حجاب را از حقیقت توحید و نبوت و ولایت، حجاب شرک و کفر و استکبار را بردارند و مردم را به حقیقت ولایت، به حقیقت نبوت راهبری کنند.

رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم بیان داشت: از حضرت زهرا(س) حجاب برداشته شده، این معنای متوسط این عبارت است؛ «وَ أَرْخَیْتَ دُونَهَا حِجَابَ النُّبُوَّة» حجاب نبوت از ایشان برداشته شده است، حقیقت نبوت! ایشان دستشان به این حقیقت نبوت می‌رسد، به آن سر می‌رسد، بنابراین حضرت(س) مشکات انوار الهی و قلب نبی اکرم(ص) هستند.

وی ادامه داد: کسی که این مقام را دارد، عهد با خدا هم بسته که با تحمل خودش، با صبر و ریاضت خودش، موحدان را به حقیقت وادی توحید، به حقیقت وادی نبوت و ولایت برساند، بعد در این عالم که حضرت(س) آمدند به این عهد عمل کردند، پس اطلاعاتی که حضرت داشتند جزء اعظم اطلاعات عالم است که یک نمونه‌اش مصیبت حضرت سید الشهدا(ع) است که عهدش را خدای متعال از حضرت زهرا گرفته و حضرت هم قاعدتاً سر این مسأله پایداری کردند.

میرباقری با اشاره به اینکه حضرت زهرا مدار حق و باطل در عالم هستند، ابراز داشت: ما باید دنبال حضرت زهرا(س) حرکت کنیم. تصدیق یعنی این؛ یعنی هر کجا حضرت(س) ایستاد بایستی و شک هم نکنی، دید خدای متعال ایشان را تراز کرده است. نبی اکرم(ص) ایشان را تراز قرار داده است، جملاتی که راجع به ایشان گفتند، جملات عجیبی است. اقداماتی که داشتند، حضرت(س) وقتی مسافرت می‌رفتند، آخرین خانه‌ای که خداحافظی می‌کردند، خانه‌ فاطمه زهرا(س) بود، اولین خانه‌ای که برای احوالپرسی می‌آمدند، خانه ایشان بود.

وی افزود: در باب حضرت زهرا(س) مکرر فرمودند: «فداها ابوها»، پیامبری این سخن را می‌گوید که «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» است، در احوالات حضرت(ص) نوشتند، وقتی فاطمه‌ زهرا(س) وارد می‌شدند، به استقبال فاطمه می‌آمدند، ایشان را سر جای خودشان می‌نشاندند. گاهی نقل است خم می‌شدند و دست ایشان را می‌بوسیدند.

کسی که با وضوء بخوابد بستر او برایش مسجد می شود، و خوابش (ثواب کسی را دارد که) به نماز مشغول است تا این که شب را به صبح رساند. و اگر کسی بدون وضوء خوابید بسترش برای او قبر خواهد بود و مانند مرداری می ماند تا صبح شود.


وضو گرفتن برای بسیاری از ما ناخوشایند و مشکل است بعضی وقت ها با خود می گوییم کاش میشد نماز را بی وضو خواند مخصوصا در فصل سرما دشواری آن به نظرمان دو چندان میشود .اما اگر کمی در مورد وضو و تأثیرات مثبت آن بر روی روح و جسممان بیشتر بدانیم شاید ترجیح بدهیم که همه با وضو باشیم .

 فلسفه و فواید وضو چیست؟

فلسفه و فایده وضو از دو نظر قابل توجه می باشد. یکی آثار وضوء از نظر دنیوی و بهداشتی و دیگر از جهت معنوی است. اینک توجه شما عزیزان را به علت وضوء از دو جهت مادی و معنوی جلب می نمایم.(برای پرهیز از طولانی شدن مطلب فواید معنوی وضو را در مبحثی جداگانه خدمت شما عزیزان عرض خواهیم کرد)

 

- آثار دنیوی و بهداشتی وضوء:

1- سبب طول عمر:

رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود:

«یا انس اکثر من الطّهور یزید الله فی عمرک، و ان استطعت ان تکون بالّبل و النّهار علی طهارة فافعل، فانک تکون اذامت علی طهارة شهیداً.»

ای انس: سعی کن طاهر و با وضو باشی که خداوند بر طول عمرت می افزاید، و اگر توانستی شب و روز با وضو باشی این کار را انجام بده، زیرا اگر در حال وضو از دنیا بروی پاداش و ثواب شهید را خواهی داشت. 1

2- برآورده شدن حاجت:

امام صادق علیه السلام فرمود:

« انّی عجبت ممّن باخذ فی حاجة و هو علی وضوء کیف لا تقضی حاجته.»

من تعجب می کنم از کسی که دنبال حاجت و کاری است در حالی که با وضو است، حاجتش برآورده نشود! 2

3- ثواب شهید:

رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود:

« من نام علی الوضوء ان ادرکه الموت فی لیله مات شهیداً.»

کسی که با وضو بخوابد، اگر در شب، مرگ به سراغش آمد، این شخص شهید از دنیا رفته است. 3

4- خواب با وضوء:

منافق همانند موش صحرایی است که برای لانه اش دو راه قرار می دهد و یکی از آن دو را باز می گذارد و از آن رفت و آمد می کند و دیگری را بسته نگه می دارد. هر گاه احساس خطر کند، با سر راه بسته را باز کرده و می گریزد. نام سوراخ مخفی موش « نافقاء » است که کلمه « منافق » نیز از همین واژه گرفته شده است .   

منافق کیست و نفاق به چه معناست؟

نفاق دارای معنای گسترده ای است و هر کس که زبان و عملش هماهنگ نباشد ، سهمی از نفاق دارد . در حدیث می خوانیم: اگر به امانت خیانت کردیم و در گفتار دروغ گفتیم و به وعده های خود عمل نکردیم ، منافق هستیم؛ گر چه اهل نماز و روزه باشیم.1 تظاهر و ریاکاری نیز نوعی نفاق است.

برخی از ویژگی های منافقان در قرآن کریم:

منافقان افرادی هستند که در ظاهر خود را مومن و مصلح نشان می دهند ولی در باطن ایمان ندارند ؛ با افراد بی دین ، رفت و آمد و خلوت می کنند ؛ نمازشان با کسالت و انفاقشان با کراهت است ؛ نسبت به مؤمنان عیب جویند ؛ از جبهه و جهاد فراری و از خدا غافل اند ریاکار، شایعه ساز و علاقه مند به دوستی با کفارند ؛ ملاک علاقه شان کامیابی و ملاک غضبشان ، محرومیت است ؛ نسبت به پیشرفت مومنان نگران ، ولی نسبت به مشکلاتی که برای مسلمانان پیش می آید شادند. خداوند بزرگ در سوره هایی از قرآن سیمای منافقان را به تصویر کشیده است .

 1- دروغ گویی

" و گروهی از مردم کسانی هستند که می گویند: به خدا و روز قیامت ایمان آورده ایم . در حالی که مومن نیستند . " 2

 2- فریبکاری

"منافقان به پندار خود با خداوند و مومنان نیرنگ می کنند در حالی که جز خودشان را فریب نمی دهند ، اما نمی فهمند!" 3

مراد از خدعه منافقان با خدا، یا خدعه و نیرنگ آنان با احکام خدا و دین الهی است که آن را مورد تمسخر و بازیچه قرار می دهند و یا به معنای فریبکاری با پیامبر خداست ؛ زیرا خدعه با رسول خدا به منزله خدعه با خداست که روشن است این گونه فریبکاری در واقع فریب خود است. چنان که اگر پزشک، دستور مصرف دارویی را بدهد و بیمار به دروغ بگوید که آن را مصرف کردم ، به گمان خودش پزشک را فریب داده ، ولی به راستی خود را فریب داده است .

 3- بیمار دل

 

http://www.montazer.ir/sites/default/files/uploaded/images/1056301599.jpg

امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «چون مردم با ابوبکر بیعت کردند و پایه های حکومتش بر مهاجرین و انصار استحکام پیدا کرد، فردی را به عنوان عامل خودش به فدک فرستاد و وکیل حضرت زهرا(سلام الله علیها) را از منطقه فدک خارج کرد.» این اتفاق ده روز بعد از رحلت پیامبررخ داد.زمانی که وکیل حضرت زهرا(سلام الله علیها) ازآنجا خارج شد، خدمت حضرت زهرا(سلام الله علیها) در مدینه آمد و گزارش غصب فدک را به حضرت داد.

ابن ابی الحدید در جلد ۱۶ کتاب خود به نام شرح حدیدی که شرحی است بر کتاب نهج البلاغه می نویسد:

 وقتی عامل حضرت زهرا(سلام الله علیها) در فدک خدمت ایشان می رسد و گزارش می دهد که چنین اتفاقی افتاده است، حضرت می فرمایند: این اولین ناجوانمردی است و این بدترین هتک حرمت است. خدا آنها را بکشد و از تقصیراتشان نگذرد.

بعد از اطلاع یابی، حضرت زهرا(سلام الله علیها) نزد ابوبکر رفتند و مسأله مالکیت خودشان را بر فدک مطرح کردند. به این صورت که به خلیفه اول بیان می کنند که فدک هبه(هدیه) من است و چیزی است که رسول خدا در زمان حیاتشان به من بخشیدند.

ابوبکر پاسخ می دهند که من قبول دارم که فدک جزء اموال رسول اکرم بوده است، اما چیزی که قبول ندارم این است که پیامبر آن را به شما بخشیده است. اگر شاهدی دارید بیاورید در غیر این صورت من به عنوان خلیفه رسول خدا حق دارم این مال را در بیت المال قرار دهم و درجهتی که صلاح می دانم خرج کنم. حضرت زهرا(سلام الله علیها) دو حرکت انجام می دهند:

۱- سند بردند: در کتاب خرائج از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که رسول خدا یک پوستی را طلب کردند و فرمودند بگویید علی (علیه السلام) بیاید. پیامبربه امیر(علیه السلام) فرمودند برای فاطمه قباله فدک را از باب هدیه پدرش رسول خدا بنویس.

پیامبر در زیر این سند سه نفر را شاهد گرفتند، امام علی (علیه السلام)، ام ایمن و خادم رسول الله. هنگامی که حضرت زهرا(سلام الله علیها) این سند را ارائه دادند، عمر آن را گرفت و پاره کرد.

2- شاهد بردند: حضرت زهرا(سلام الله علیها)، امام علی(علیه السلام) وجناب ام ایمن را به عنوان شاهد معرفی کردند. ابوبکر به ایشان گفت که شما بهتر می دانید ای دختر رسول خدا که اگرچیزی قرار باشد بر اساس دلیل اثبات شود یا شهادت دو مرد لازم است یا شهادت یک مرد و دو زن و شما یک مرد و یک زن را به عنوان شاهد آوردید.

جناب ام ایمن نزد ابوبکر آمد و گفت من به یک شرط شهادت می دهم و آن این است که بگویی آیا این گفته پیامبررا در مورد من تصدیق میکنی یا خیر که فرمودند ام ایمن از زنان بهشت است؟ ابوبکر این حرف پیامبر  را تصدیق کرد. سپس ام ایمن گفت که من شهادت می دهم که فدک برای رسول خدا بوده و بعد از نازل شدن آیه ۳۸ سوره رم آن را به فاطمه(علیه السلام) هدیه کردند.

اما ابوبکر همچنان اصرار ورزید که شاهدان شما ناقص هستند  و من نمی توانم آن هارا بپذیرم.

حضرت زهرا(سلام الله علیها) برای بار دوم پنج شاهد بردند: امام علی(علیه السلام)، امام حسن(علیه السلام)، امام حسین(علیه السلام)، ام ایمن و اسماء بنت عمیس که در آن زمان همسر ابوبکر بودند. این افراد نزد خلیفه رفتند و به مالکیت حضرت زهرا(علیه السلام) بر فدک شهادت دادند. اما باز هم دستگاه خلافت آن ها را رد کرد و گفت که تمام این افراد به نفع خودشان شهادت می دهند.

بعد از آن حضرت زهرا(علیه السلام) مسأله مالکیت خودشان نسبت به ملک فدک را گونه ایی دیگر مطرح کردند. ایشان نزد خلیفه اول رفتند و فرمودند: چرا مرا از ارث پدرم رسول خدا محروم می کنید؟

در اینجا خلیفه اول به دروغ، روایتی جعلی از پیامبر نقل کرد و گفت: من از رسول خدا شنیدم که فرمود: ما گروه انبیاء چیزی به عنوان ارث باقی نمی گذاریم. آنچه که از ما باقی می ماند صدقه است.

حضرت زهرا(علیه السلام) وقتی این حدیث جعلی را از ابوبکر شنیدند؛ فرمودند: یابن ابی قحافه!!! (این نوع خطاب کردن، نشانه خشم حضرت زهرا(علیه السلام) نسبت به ابوبکر است) آیا در کتاب خدا آمده است که تو از پدرت ارث می بری و من از پدرم ارث نمی برم؟ عجب دروغ تعجب آوری می گویی.

سپس ایشان شروع به بیان آیاتی از قرآن می کنند که در آن اشاره شده که پیامبران ارث باقی می گذارند. همانند حضرت سلیمان که ازحضرت داوود ارث می برند و یا دعای حضرت ذکریا که وارثی برای خودشان از خدا خواستند و همچنین آیات مربوط به قوانین ارث را تلاوت کردند که خویشان در ارث بردن از هم اولی ترند و پسر نسبت دختر دو به یک ارث می برد.

سپس ایشان فرمودند که آیا آیه اختصاصی بر شما نازل شده که من از پدرم ارث نمی برم؟ آیا شما قرآن را بهتر از پدرم وپسر عمویم علی ابن ابی طالب(علیه السلام) می فهمید؟

بیایید این مال من که یک شتر آماده است بگیرید و سوار شوید اما بدانید که یک روزی هم به نام قیامت هست و من شما را آنجا ملاقات می کنم.

حضرت در صحبت های بالا ریشه های اعتقادی سقیفه را یک به یک برای مردم روشن می کنند. با این صحبت ها به مردم می رسانند که علاوه بر این که اهل سقیفه به قرآن و سنت رسول خدا اشراف ندارند، به معاد هم معتقد نیستند.

یکی از مطالب مشهور میان مردم این است که آب مهریه حضرت زهرا سلام الله علیها می‎باشد. دلیل این مطلب چیست؟

در پاسخ به این سؤال باید گفت که این مطلب منشأ روایی دارد که به چند نمونه از این روایات اشاره می‌شود:

امام باقر ـ علیه السلام ـ می‌فرمایند:

جُعِلَتْ لها فی الارض اربعة انهار:

الفرات و نیل مصر و نهروان و نهر بلخ؛ چهار نهر فرات، نیل، نهروان و بلخ در روی زمین برای حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ قرار داده شده است.(1)

و همچنین در حدیث دیگر آمده که: امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند:

مهریه حضرت زهرا سلام الله علیها در آسمان یک پنجم دنیا و ثلث بهشت و چهار رود از رودهای دنیا. فرات، نیل، نهروان و بلخ مقرر شده و در زمین هم مهر السنة یعنی پانصد درهم بوده است.(2)


بنابراین معنی «آب مهریه زهراست» عبارت از آب رودهایی است که خداوند متعال آنها را به عنوان مهریه در روی زمین برای آن حضرت قرار داده و چون که این چهار رود آب های زیادی در ذخیره دارند، بدین لحاظ تعبیر به «آب مهریه زهراست» می‎کنند.

پیامبر(صلوات الله علیه و آله) فرمود: فاطمه(سلام الله علیها) دختر من، بزرگترین زنان اولین و آخرین اهل جهان است، فاطمه زهرا پاره تن من است، زهرا نور دو چشم من است. زهرا میوه قلب من است وروح و جان من است. زهرا حوریه ای است که به شکل انسان درآمده هنگامی که فاطمه در مقابل پروردگار خود در میان محراب عبادت می ایستد، نور او برای ملائکه آسمان نظیر نور ستارگان برای اهل زمین می درخشد، خدای رئوف به ملائکه خود می گوید: ای ملائکه من به فاطمه که بزرگترین کنیزان من است نظر کنید که چگونه در مقابل من قرار گرفته است، اعضاء و جوارح او از خوف من می لرزد. فاطمه با توجه قلبی مشغول عبادت من شده است من شما را شاهد می گیرم که شیعیان وی را در امان گذارم.
سپس حضرت فرمود: هرگاه فاطمه را مشاهده می کنم به یاد آن ستم هایی می افتم که بعد از من درحق او خواهد شد. گویا می بینم که ذلت داخل خانه وی شده باشد، احترامش از دست رفته باشد، حقش را غصب نموده باشند و از دریافت ارث خود محروم شده باشد و پهلویش شکسته شده و جنینش سقط شده باشد و او فریاد می زند: «یامحمداه» ولی کسی به دادش نمی رسد. استغاثه می کند، ولی کسی به فریادش نخواهد رسید. لذا بعد از من دائماً غصه دارو گریان است. گاهی یادآور می شود که وحی از خانه اش قطع شده گاهی مفارقت مرا به خاطر خواهد آورد، هر گاه شب شود برای اینکه صدای تلاوت قرآن مرا در نماز شب نمی شنود دچار وحشت خواهد شد. سپس خویشتن را بعد از آنکه در ایام پدر عزیزترین بود ذلیل خواهد دید. در همین موقع است که خدای رئوف ملائکه را مونس فاطمه قرار میدهد. ملائکه فاطمه را به همان ندائی ندا می کنند که حضرت مریم را ندا کردند و به وی می گویند: ای فاطمه خدا تو را از میان زنان جهان انتخاب کرده است ای فاطمه فرمانبردار پروردگارخویش باش و با سجده کنندگان و رکوع کنندگان ساجد و راکع باش. سپس درد و بیماری براو غلبه خواهد کرد آنگاه خدای سبحان حضرت مریم را می فرستد تا پرستار و مونس فاطمه اطهر باشد.در همین موقع است که زهرا می گوید پروردگارا من از زندگی سیرشده و از مردم دنیا بیزارم. مرابه پدرم ملحق نما و خدای تعالی او را به من ملحق می نماید. زهرا اول کسی است از اهل بیت من که به من ملحق خواهد شد. فاطمه زهرا در حالی که محزون، غصه دار و مغموم است، با حق غصب شده و شهیده، بر من وارد خواهد شد. من در آن موقع می گویم بار خدایا هرکسی را که به فاطمه ظلم کرده باشد لعن کن، آن کسی را که حق زهرا را غصب نموده باشد، عقاب و عذاب کن، آن کسی را که فاطمه را ذلیل کرده باشد ذلیل کن و آن کسی را که ضربه به پهلوی فاطمه زد تا کودک خود را سقط نمود وارد دوزخ جاودانی کن و ملائکه می گویند آمین.
منبع: تسنیم

http://www.salehintehran.ir/download/InfoGraphic/yaZahra2_SalehinTehran.IR.jpg

 

 روزی اشعث بن قیس گفت: یا علی! چرا شمشیر نکشیدی؟

علی(علیه السلام) به او فرمود:همه اهل بدر و پیش کسوتان مهاجر و انصار را به کمک خواستم ولی از آن همه مسلمان فقط چهار نفر پاسخ مثبت دادند: سلمان، ابوذر، مقداد و زبیر و از اهل بیت خودم هم کسی نداشتم که با آن بتوانم حقم را بگیرم چون حمزه در احد به شهادت رسید و برادرم جعفر هم در موته شهید شد و کسی برایم نماند مگر دو نفر ذلیل، خوار، عاجز و ناتوان، عباس و عقیل. به خاطر نبودن یار و یاور حقم را گرفتند.» (بحارالانوار، ج 29، ص 465 ، ح 55 به نقل از کتاب سلیم بن قیس).

البته درباره رفتار و سیره معصومان(علیهم السلام) از دو زاویه «پیش نگاه» و «پس نگاه» مى ‏توان به قضاوت نشست.

با نگرش «پیش نگاه» امامان - علیهم السلام - معصوم هستند و «قول، فعل و تقریر» آنان، به ویژه در مسائل مرتبط با امامت و هدایت جامعه، از هر گونه خطا و اشتباه مصون است. با پایبندى به این اصل اساسى باید به صحت رفتار و سیره امامان(علیهم السلام) اعتقاد داشته، به مقدار توانایى در پى کشف اسرار و دلایل آن باشیم تا به عنوان الگو در زندگى خود به کار بندیم.

بانگرش «پس نگاه» نیز مى ‏توان به خردمندى و دوراندیشى امامان(علیهم السلام) در موضع‏ گیرى‏هاى آنان پى‏ برد؛ زیرا رفتار و موضع‏ گیرى امامان، با ملاحظه تأثیرگذارى در طول تاریخ و پیروزى نهایى حق بر باطل، تحقق مى‏ یابد؛ اگر چه در زمان خودشان این پیروزى اتفاق نیفتد.

                                                                  هرگز نمیفهمم چرا باور زمین خورد
                                                        هرگز نمیفهمم چگونه بر زمین خورد
                                                          حتی تصور کردنش هم درد دارد
                                               وقتی تجسم میکنم مادر زمین خورد
                                     "فضه خذینی" های مادر پشت هم بود
                              یعنی که چندین بار پشت در زمین خورد
                               مردم زمین افتادنش را خنده کردند
                     هر دفعه با افتادنش حیدر زمین خورد
                هر دو پسرهایش زمین...همراه مادر
     بابا زمین...فضه زمین...دختر زمین خورد
فرزندها را دور کن…این صحنه تلخ است؛ 
     محسن کمی از دیگران بدتر زمین خورد...!
          هی میشنیدم که کسی با خنده میگفت :
                          دیدید مردم ! فاطمه آخر زمین خورد…!؟
                                 از شدت زخمی که روی صورتش بود
                                     فهمیده ام که مادرم با سر...زمین خورد...!.

منبع : http://azf06.blog.ir/

از داغ تو صاحب الزمان می شکند 
            آواز بلال در اذان می شکند 
                  آخر تو چه بر سر زمین آوردی 
                      پهلوی تو پشت آسمان می شکند 

فرامرز عرب عامری