سراج معلم

لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم-لا موثر فی الوجود الا الله -امام خامنه ای:ان‌شاءالله تا ۲۵ سال آینده چیزی به نام رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت

سراج معلم

لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم-لا موثر فی الوجود الا الله -امام خامنه ای:ان‌شاءالله تا ۲۵ سال آینده چیزی به نام رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت

سراج معلم

هدف دادن اطلاعاتی در مورد دین و دنیاست
امیرالمومنین در حدیثی زیبا در راستای بصیرت افزایی می فرمایند: « کور آن کسی نیست که چشم ندارد ، بلکه کسی است که بصیرت ندارد. (کنزالعمال حدیث 1220) امام صادق(ع) می فرماید: عموی ما عباس بن علی، بصیرتی نافذ و استوار داشت. تعریفی بسیار زیبا از بصیرت : ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺧﺪﻣﺖ مقام معظم ﺭﻫﺒﺮﯼ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﺗﺮﺑﯿﺖﮐﻨﯿﻢ. آقا ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﻣﻨﻈﻮﺭﺗﻮﻥ ﺍﺯ ﺑﺎ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﭼﯽ ﻫﺴﺖ؟ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ: ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻣﺜﻞ ﻣﻘﺪﺍﺩ ﮐﻪ ﭼﺸﻤﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﻮﻻﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﮔﻮﺵ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻭﻟﯿﺸﺎﻥ... آﻗﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ. ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻓﺮﺩ ﺑﺼﯿﺮ, ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﻣﺜﻞ ﻣﺎﻟﮏ ﺍﺷﺘﺮ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ امیرالمؤمنین (علیه سلام) ﺩﺭ ﻭﺻﻔﺶ ﻣﯿﻔﺮﻣﺎﯾﻨﺪ: مالک ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍی اﺳﺖ ﮐﻪ ﺍگرﺩﺭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻣﻮﻻﯾﺶ ﻭ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﺩﻗﯿﻘﺎ" ﮐﺎﺭﯼ را ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﺰﺩ ﻣﻮﻻﯾﺶ ﺑﻮﺩ، ﻣﻮﻻﯾﺶ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻣﺮ ﻣﯿﮑﺮد... ﺑﺼﯿﺮﺕ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﻏﯿﺒﺖ ﻣﻮﻻﯾﺖ هم ﺑﺪﺍﻧﯽ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﺍ عمل کنی به نقل از qaemworld.blog.ir - هرگونه برداشت از این وبلاگ حتی بدون ذکر منبع آزاد است!

آخرین نظرات

۲۹۹ مطلب با موضوع «اخلاقی» ثبت شده است

امیرالمومنین درقسمتی ازخطبه ٨٢فرمودند:

بدانید درحال حاضر مشغول عبور از صراط هستید نه اینکه فکر کنید پس ازمرگ ، عبور میکنید.
همان صراطی که ازمو باریکتر واز شمشیر تیزتر است. وهمان صراطی که روایات به تصویر کشیده اند که زیرآن جهنم است (جهنم عالم ماده ودنیای پست)

استاد فاطمی نیا:
مرحوم آقاشیخ رجبعلی خیاط باعده ای به کربلا مشرف شدند. درمیان آنها یک زن وشوهری بودند.
یک روزکه پس از زیارت ازحرم آمدند، این زن وشوهر بافاصله ی زیادی جلوی شیخ حرکت میکردند، درمیان راه بینشان صحبتی درگرفت و زن نیش وکنایه ای به شوهر زد واو را آزار داد.
هنگامی که به اقامتگاه برگشتند، شیخ به همه زیارت قبول گفت ولی به زن که رسید فرمود: تو که هیچ! همه را ریختی زمین وازبین بردی!
خانم میگوید:ای آقا! چطور؟! چرا؟! من این همه راه آمدم کربلاء!
شیخ فرمود: از حرم که بیرون آمدی به شوهرت حرف آزار دهنده ای زدی و رنجش دادی! همه ی نور و فیوضاتی که بدست آورده بودی را ازبین بردی!

استاد_فاطمی_نیا

معرفت مراتب دارد. در بین اصحاب خود امیرالمؤمنین هم، ابن عباس یک شاگرد بود، کمیل یک شاگرد بود، عمّار یاسر یک شاگرد بود و میثم تمّار هم یک شاگرد. یا رسول خدا در بین اصحابشان آیا با همه یکسان برخورد می‌کردند؟ همه‌شان را می‌شناختند و به اندازه‌ی ظرفیتشان با آنها حرف می‌زدند.

استاد_فاطمی_نیا

دو توصیه به علاقمندان سیر و سلوک دارم: 1.پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله در حدیثی تضمین فرمودند که هر کس به آنچه از دین می داند عمل کند خدا هم به او آنچه را نمی داند یاد می دهد. لذا «آیت الله العظمی بهجت(ره)» می فرمودند: در مواقعی که استادی یافت نمی شود به یقینیات خود عمل کنید.مثلاً ما میدانیم نباید غیبت کنیم، پس به آن عمل کنیم و از فردا دیگر غیبت نکنیم.
2. تلاش کنید همیشه اموال معنوی یتان را حفظ کنید و کارهای خیر و مستحبات و اعمالی که انجام می دهید را با گناه و معصیت نابود نکنید.

مرحوم نراقی میفرماید:

سبب تقصیر اکثر مردم درشکرگذاری خداوند دلایل زیر است:

١-مردم نعمت شناس نیستند وچیزهایی را که دارا هستند، بعنوان نعمت نمی شناسند وبرایشان عادی شده است .

٢-نسبت به اقسام نعمت شناخت کمی دارند مثلا میدانند سلامتی نعمت است اماهمه زوایای این نعمت رانمی شناسند .

٣-حقیقت شکر را نمی دانند وفکر میکنند شکر فقط الحمدلله گفتن است وبه شکر زبانی وقولی اکتفا میکنند.

خودسازی

استاد فاطمی نیا :

عده ای میگویند علت اینکه دیگر اولیاء و بزرگانی همچون آیت الله قاضی و بهجت نداریم ، این است که لقمه ها خراب و حرام شده است!
اینها همیشه همه ی گناهان را به عهده ی لقمه حرام می گذارند!
بله این حرف درست است امادرصورتی غذا اثرظلمانی دارد که یقین بدانی حرام است!
مساله ی مهم این است که هرگناهی اثرظلمانی دارد؛ بعضی ها که ازلقمه ی حرام می نالند، گناهانی میکنندکه پدرلقمه ی حرام است! مثلا میبینی نماز میخواند ، روزه میگیرد ، اما به راحتی آبروی افراد را میبرد!
به راحتی غیبت میکند! تهمت میزند! دروغ میگوید! اگر کسی جلوی چشمشان به بدبختی بیفتد، چون بخیل هستند، هیچ کمکمی نمیکنند!
با وجود این گناهان رایج ،طبیعی است که دیگر آن اولیاء دربین ما نیستند!
آنها اهل محاسبه ومراقبه ی اعمالشان بودند!

کانال رسمی تلگرام استاد فاطمی نیا :

 https://telegram.me/ostad_fateminia

آنچه ما می خوریم در روحیات ما تاثیر دارد، 

اینکه روزی ما و لقمه ما چه باشد، بی ارتباط نیست با اینکه "حال ما" چگونه باشد.
لقمه انسان باید حلال باشد، اما لقمه تنها آن خوراکی نیست که از راه دهان می بلعیم، لقمه هایی هست که ذهن ما و جان ما را تغذیه میکند.

ملت ایران یک بار دیگر با شور و شعوری مثال زدنی ، علف های هرزی که توهم نابودی درخت انقلاب اسلامی را داشتند نابود کرد. این حضور به موقع و عبادت گونه را چه کسی می تواند شکر گوید و جبران کند جز خالق یکتا. ان شاءالله که خداوند شرکت در انتخابات 7 اسفند را از همه و خصوصا آن ها که نیت خیر کردند و برای رضای خدا و اعتلای دین خاتم و اطاعت ولی فقیه امام خامنه ای آن را انجام دادند به بهترین شکل قبول کند و ذخیره روز قیامت آنان باشد. اللهم آمین

 مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: مومن باید زبانش را حفظ کند کاری از زبان بر نمی‌آید؛ یا می‌گوید؛ دیدم یا می‌گوید؛ شنیدم. خودش کاره‌ای نیست. در روز قیامت از چشم و گوش و قلب حساب می‌کشند؛ «ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک کان عنه مسئولا»(1) از زبان چیزی نمی‌پرسند، بلکه برای زبان مراقب گذارده‌اند. هر چه بگوید می نویسند؛ «ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید»(2) فقط می‌نویسند.

همین قدر که خودت حاضر بشوی برای حساب پس دادن، خداوند خیلی زود به حساب می‌رسد؛ «اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا»(3) وقتی احضار شوی برای حساب اصلا می‌گوید: من به حساب نمی‌رسم، خودت صورت حساب را بیاور. خودت بخوان «کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا» آدم زنده می‌شود.
اگر انسان نزدیک کسی کار کرده باشد و به او پولی برای خرید داده باشند، وقتی به او بگویند خودت حساب کن؛ اگر پولی زیاد آمده است بگذارد و اگر کم آمده است بردار، انسان زنده می‌شود. پیش خود می‌گوید: چقدر مرا امین می‌داند! اولین کاری که می‌کند به پدر و مادر و رفقایش می‌گوید: امروز استادم با من این طور رفتار کرد. از این برخورد خیلی سرافراز و زنده می‌شود. قرآن می‌گوید: «اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا».
ببین خدا چه منت بزرگی سر مومنین گذارده است. مومنین رفتند حساب پس بدهند. می‌گوید: همین که شب و نصف شب نشستی و بین خود و خدای خودت حساب کردی کافی است. دیگر حساب نداری، هیچ‌کس از تو حساب نخواهد کشید. گفتید: خدایا، این حسابم و این هم خودم. می گوید: همین کافی است.
وقتی حُر خواست وارد این حساب‌ها شود، حضرت نگذاشت وارد حساب شود؛ فرمود «ارفع راسک یا حر» سرت را بلند کن ای حر! سرش را بلند کرد. تمام شد. فقط جمال آقا را در مقابلش مشاهده کرد. آن را هم طاقت نداشت؛ چون اول کار بود. گفت: اذن بده به جهاد بروم. حضرت فرمود: قدری بنشین! حضرت او را قدری نشاند؛ قشنگ و آرام.
خوشا به حالش! الان هم پهلوی حضرت نشسته است. اما آن وقت خیلی شیرین بود، تماشا داشت. همه چیزش را داد. غلام و پسرش نیز همراه او بودند. هر سه در مقابل حضرت نشسته بودند. چقدر خوب است که انسان معصیت کار یک آن در مقابل آقای خودش بنشیند. تماشا دارد، آن جا دیگر بهشت است.

1- سوره اسرا، آیه 36
2- سوره ق، آیه 18.
کتاب طوبی محبت – ص 96
مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی

تسنیم

خداوند متعال می فرماید: «خضر به موسی گفت:آیا نگفتم تو هرگز نمی توانی همراه من شکیبایی کنی؟» (سوره کهف،آیه 72) 

امام علی علیه السّلام فرمود: «در هنگام آزمایش است که مرد گرامی داشته شود یا خوار گردد.»
بسیاری از عالمان ربّانی و عارفان به حقیقت رسیده در سیره خود، در مراحل اولیه سلوک الی الله از بعضی از تلامذه آزمایشی می کنند که به یک معنی تمحیص خالص ساختن و بیدار کردن است و به یک معنی ظرف وجودی را در بوته آتش قرار می دهد تا طلای ناب از غیر ناب جدا شود.
اگر کسی بگوید بدون امتحان کسی داخل بهشت می شود، لازمه این پندار آن است که بگوییم مگر صحابه ی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم و امیر المؤمنین علیه السّلام در حضَر و سفر با آنها نبودند و سال ها درک ملازمت آنها را ننموده اند؛ پس چرا وقتی پای آزمون به میان می آمد، دیگر نفس امّاره حاکم بود و تمام زحمات آنها را از بین می برد و با امام وقت خود می جنگیدند؟!
استاد وقتی شاگرد را امتحان می کند، می خواهد باطن حال او را که خودش به آن جاهل است، با آزمایش ظاهر سازد.
این سنّت گاه گاهی اجرا می شود نه برای همگان؛ چه آن که آنان که باطنی پاک و صفت استقامت دارند و طالب حقیقی اند، به نوعی معلوم اند و آنان که ضعیف هستند نیز از سر و رویشان پیداست. امّا گروهی متوسط الحال اند و این امتحان مانند شوک است برای آنها تا تلنگری باشد برای بیداری، در آزمون های بعدی.

1⃣ یکی از راههای بخشش گناه، تبدیل سیئات به حسنات است که یک حقیقت قرآنی است. شرمندگی از گناه، باعث جلب لطف خدا و از عوامل این تبدیل است.

2⃣ چهار خصوصیت اخلاقی، زمینه‌ساز این تبدیل می‌شود: 1) راستگویی 2) حیاء 3) اخلاق نیکو 4) شکر نعمت.
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: کسیکه دروغ می‌گوید ایمان ندارد. برای خداباوری ، باید دروغ را کنار گذاشت چون مانع سلوک است.

💢 محبت اهل بیت (ع) از عالی‌ترین عوامل تبدیل است. این محبت، مقدمه‌ی ورود به سلوک الهی است. محبت لازم است اما باید همراه اطاعت باشد تا به مقامات عالیه برسیم.
________________________
حجت الاسلام والمسلمین علوی_تهرانی

گفت: هیچ کار
گفتند: مگر میشود؟ پس چرا فرزندان تو چنین خوبند؟
گفت: من در تربیت خود کوشیدم،
تا الگوی خوبی برای آنان باشم. فرزندان راستی گفتار و درستی رفتار پدر و مادر را می بینند،
نه امر و نهی های بیهوده ای که خود عمل نمیکنند.

استاد فاطمی نیا :

مولوى تمثیلی دارد در مورد تعلقات، پندارها وافکار دنیوی و اثر ذکر خداوند در نفى آنها.
ایشان میگوید:
شخصی کنار برکه اى ایستاده بود؛ زنبورها به او حمله کردند که نیشش بزنند.
او خود را به درون برکه می افکند و می رود زیر آب تا آسیبی نبیند.
این فرد مادامی که زیر آب است در امان است چرا که زنبورها نمی توانند زیر آب نفوذ کنند! همینکه سرش را از آب بیرون بیاورد ، دوباره زنبورها به او حمله می کنند!
آب ، ذکر خداوند است و زنبورها همان خیالات دنیوی و پندارهای اعتباری وگرفتاری ها و افکاری هستند که روح آدمی را آزار میدهند و باعث تیرگی قلب و کدورت های روحی و عقب افتادن از مسیر معنویت میشوند.
ما باید تمرین کنیم تا از دنیا بت نسازیم و محبت این زرق و برق را از دل بیرون بیاوریم!
باید بفهمیم برای چه هدفی خلق شده ایم!

مرحوم نراقی میفرماید: شکر افضل منازل سعادت است وموجب میشود که :

١-انواع بلاها ازاطراف ما دفع شود.
٢-باعث جمع آوری توشه آخرت میشود.
٣-باعث ازدیاد ووسعت وجودی میگردد.
٤-فرد را به عالم نور وبهجت سوق میدهد.
٥-موجب جذب کمالات بیشتر میشود.
٦-شاکر،صفت خداست و انسان شاکر، متصف به صفت خدای سبحان میشود.
٧-شاکر مطابق مکالمات بهشتی ها سخن میگوید، زیرا کلام بهشتی تسبیح وشکر است .

و دڪتر الهی قمشه ای چقدر زیبا میگوید :

ﺗﺎﺣﺎﻻ ﺩﻧﺪﻭﻧﭙﺰﺷﮑﯽ ﺭﻓﺘﯿﻦ؟؟؟ﺍﻭﻝ ﺩﮐﺘﺮ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﻮﺯﻥ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺗﻮ ﻟﺜﻪ ﺗﻮﻥ،ﺑﻌﺪ ﺍﻭﻥ ﻣﺘﻪ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩﺩﺳﺘﺶ ...ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ ﺩﺳﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺭﻭ ﻣﺤﮑﻢ ﻓﺸﺎﺭﻣﯿﺪﯾﻢﻭﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﻣﻮﻥ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸﻪ ...

ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯿﺰﻧﯿﻦ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﺶ؟ﭼﺮﺍ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻫﻮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﺩ ﺭﻭ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﺮﺩﯾﺪ،ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﻮﺯﻥ ﻭ ﺁﻣﭙﻮﻝ ﻭ ﻣﺘﻪ ﻭﺍﻧﺒﺮ ﻭ ...
ﺧﻮﺏ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﻬﺶ !ﭼﺮﺍ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﺍﺯﺵ ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﻢ ﺑﯿﺎﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ: ﺁﻗﺎﯼ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻭﻗﺖ ﺑﻌﺪﯼ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﺶ؟!ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ " ﺩﻧﺪﻭﻧﭙﺰﺷﮏ" ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ... ؟؟
ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﻬﺒﻮﺩ ﻣﯿﺸﻪ،ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﻢ ﯾﻪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭﻩ،ﺧﻮﺏ ﺧﺪﺍ ﻫﻢﺣﮑﯿﻤﻪ...

ﺍﺻﻼ ﻗﺒﻼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ :ﺣﮑﯿﻢ ...ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺣﮑﻤﺖ ﺍﺳﺖ. ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺭﻧﺠﯽ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ،ﺍﺯﺵ ﺗﺸﮑﺮﮐﻨﯿﻢ،ﺑﮕﯿﻢ ﻧﻮﺑﺖ ﺑﻌﺪﯼ ﮐﯽ ﻫﺴﺘﺶ؟ﺭﻧﺞ ﺑﻌﺪﯼ؟ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﻣﺪﺭﮎ ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﯼ؟؟؟ﺣﺘﯽ ﻗﺪ ﯾﻪ " ﺩﻧﺪﻭﻥ ﭘﺰﺷﮏ "؟؟؟

ﯾﺎﺩﺕ ﻧﺮﻩ ﺍﻭﻥ ﺧﯿــﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﺧﺪﺍﺳﺖ

استاد_فاطمی_نیا
ما از عالمی دیگر به این دنیا آمده‌ایم و در آن زمان آن عالم (عالم امر) مبداء بود و این عالم مقصد. حال باید از این دنیا برویم یعنی اکنون این عالم مبداء است نه مقصد. مرگ یعنی همین عزیمت ما از این دنیا به جهان دیگر که در روایات با انتقال از یک اتاق به اتاق دیگر مقایسه شده است.

آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):

🍥 شیخی با چند نفر از مریدان از نجف به شهر خود باز می گشت در بین راه وارد مهمانسرایی شد

🍷شیخ دید چند نفر مشغول عرق خوردن هستند

🕳با عصا زد و شیشه های عرق را شکست.

🔆یکی از عرق خورها در حالت مستی شعری خواند که موعظه دارد:

🔸شیخ نجفی شکست پیمانه ی می
🔸گردید بساط عیش ما یکسره طی
🔸گر بهر خدا شکست پس وای به ما
🔸گر بهر ریا شکست پس وای به وی

پرسیدم : چه جوری ؟
گفت : چه جوری وابسته به یه نفر میشی ؟
گفتم : وقتی زیاد باهاش حرف می زنم
زیاد میرم و میام .
گفت : آفرین .
زیاد با خدا حرف بزن
زیاد با خدا رفت و آمد کن!
بزرگی میگفت:
وقتی دلت با خداست،
بگذار هر کس میخواهد دلت را بشکند
وقتی توکلت با خداست،
بگذار هر چقدر میخواهند با تو بی انصافی کنند
وقتی امیدت با خداست،
بگذار هر چقدر میخواهند نا امیدت کنند

استاد فاطمی نیا:

ازآیت الله بهجت نقل کرده اند که درجوانی پیش استادی درس میخواندند؛ در بین شاگردان ، طلبه ی جوانی مریض شد و از دنیا رفت. استاد ازمرگ شاگردش خیلی ناراحت شد.
آن زمان در در نجف اشرف رسم بود که سقّاها از فرات آب شیرین می آورند و میفروختند.
یک روز سقایی آمد، استاد به شاگردان پولی داد تا آب را از او بخرند و برای خوردن به مردم بدهند تا برای شاگردی که مرحوم شده بود ، حسنه و ثوابی نوشته شود.
بعدازمدتی استاد آن شاگرد را درخواب دید، مشاهده کرد که آن شاگرد شهری دارد که در آن قصرها به فلک کشیده و خودش هم در یکی از قصرها نشسته است!
سلام علیکمی میکند و میپرسد: اینها را ازکجا اورده ای؟! اوضاع چیست؟!
شاگرد جواب میدهد: همان لحظه که مشک آب را برایم خریدی و به مردم دادی، این شهر را به من دادند!
"مثقال ذره" یعنی سنگینی ذره هم میماند، هر خیری بفرستید نزد خدا آن را خواهید دید!
خدا کند بدون زاد و توشه از این دنیا نرویم!

نویسنده:  پس در این شب جمعه نثار روح همه مومنین و مسلمین که از دنیا رفته اند صلوات و فاتحه ای هدیه بفرمایید.