ما آدمها غالباً از خود متشکریم. این احساس رضایت معمولاً خودشگفتی و خودرأیی را نیز با خود به همراه میآورد و به همین میزان گوش انسان را برای شنیدن نصیحتها و هشدارها سنگین میکند. آن وقت انسان از تدبیر برهنه میماند حال آن که خیال میکند جامه درایت و تدبیر بر تن دارد. از خود متشکر بودن، از هیچ انسانی پذیرفته نیست و از مدیرانی که امور مردم برعهده آنهاست، نپذیرفتنیتر. فرقی هم نمیکند آن مدیر هاشمی باشد یا خاتمی، احمدینژاد باشد یا روحانی.
این چه احساس خطر مشترکی است که فراتر از منتقدان، رسانهها و سیاستمداران حامی دولت را فرا گرفته و مدام دارند آژیر هشدار میکشند که جامه تدبیر کجاست؟ به این نمونهها که گزیدهای از بسیار است، عنایت کنید. حسین کمالی وزیر کار دولت اصلاحات در مصاحبه با شرق ضمن انتقاد به برخی بیتدبیریهای اقتصادی میگوید «با این مسائل مشخص است که اعتماد مردم به دولت از بین میرود. سخنگوی دولت را باید به چالش کشید تا جوابگو شود. دولت به دنبال استفاده از روشهای ساده است، دنبال دردسر و کارهای سخت و اصلاح ساختار نیست... به نظر من دولت اصلاً ارادهای برای تغییر ندارد. اساس کارشان این است که اگر با 5+1 به نتیجه برسیم، بقیه مسائل به نتیجه میرسد اما چنین نیست». یا احمد خرم وزیر راه دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آرمان تصریح میکند «الان هماهنگی اقتصادی لازم در دولت وجود ندارد و یکی از مشکلات هماهنگ نمودن ارکان اقتصادی آن است. معدل سنی بالا نقطه ضعف دولت است. باید افراد تازهنفس انتخاب میشدند. مدیر بالای 65 سال حوصله کادرسازی و تصمیمگیری و سرعت عمل ندارد.» و یا عبدالعلیزاده دیگر وزیر دولت اصلاحات که در مصاحبه با پیام نو تصریح کرد «باید قبول کنیم دولت هیچ برنامهای در مسائل اقتصادی ندارد و خود را پشت انتقاد از گذشته پنهان میکند و صرفاً به مذاکرات بسنده کرده است».
- ۰ نظر
- ۱۱ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۱۳