سعدی :
گِلی خوشبوی در حمام روزی رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مشکی یا عبیری که از بوی دلاویز تو مستم
بگفتا من گِلی ناچیز بودم و لیکن مدتی با گُل نشستم
کمال همنشین در من اثر کرد وگر نه من همان خاکم که هستم
- ۰ نظر
- ۰۴ آبان ۹۵ ، ۱۷:۰۱
سعدی :
گِلی خوشبوی در حمام روزی رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مشکی یا عبیری که از بوی دلاویز تو مستم
بگفتا من گِلی ناچیز بودم و لیکن مدتی با گُل نشستم
کمال همنشین در من اثر کرد وگر نه من همان خاکم که هستم
بر چهره پر ز نور مهدی صلوات
بر جان و دل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود مهیا بفرست
بهر فرج و ظهور مهدی صلوات
بعدش نشسته خوب تماشاش میکنیم
هر کس حقوق خوب و درستی گرفته بود
در پست سازمانیاش ابقاش میکنیم
هر کس حقوق نامتعارف گرفته بود
فیالفور اخم کرده و دعواش میکنیم
او را اگرچه از سمتش عزل میکنیم
در پستهای خوبتری جاش میکنیم!
روح_الله_احمدی
دلت را خانه ماکن ، مصفا کردنش با من
به ما درددل افشا کن ، مداوا کردنش با من
اگر گم کرده ای دل،کلید استجابت را ،
بیا یک لحظه با ما باش ،پیداکردنش بامن
بیفشان قطره اشکی که من هستم خریدارش
بیاور قطره ای اخلاص ،دریاکردنش بامن
اگر درها برویت بسته شد، دل بد من کن بازآ
دراین خانه دق الباب کن ،بازکردنش بامن
به من گو حاجت خودرا، اجابت می کنم آنی
طلب کن آنچه می خواهی ،محیا کردنش بامن
چوخوردی روزی امروز،مارا شکر نعمت کن
غم فردا مخور ، تامین فردا کردنش بامن
بیا قبل از وقوع مرگ، روشن کن حسابت را
بیاور نیک و بد را ،جمع و منها کردنش با من
اگر عمری گنه کردی ،مشو نومید از رحمت
تو ، توبه نامه را بنویس ، امضا کردنش با من محمدحسن فرحبخشیان معروف به ژولیدهٔ نیشابوری
غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
از شما دور شدن زار شدن هم دارد
عیب از ماست که هر صبح نمی بینیمت
چشم بیمار شده تار شدن هم دارد.
دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب
که روزگار بسی فتنه زیر سر دارد
بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
ز پشت پرده ی غیبت به ما نظر دارد
بخوان دعای فرج را به یاد خیمه ی سبزی
که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد
Qurantehran.ir
دارم گنهان ز قطره باران بیش
از شرم گنه ،فکنده ام سر در پیش
آواز آمد که غم مخور بنده من
تو در خور خود کنی و من در خور خویش
ناصر فیض شاعری است که آن قدر با شاعر شوخی کرده است که شوخیهایش با حافظ و کارهای مشترکش با او به تنهایی یک کتاب میشود. فیض تعدادی از این ابیات طنز را چند سال پیش در دیدار شاعران با مقام معظم رهبری خواند که اتفاقا با استقبال ایشان مواجه شد. چند نمونه از سرودههای فیض در ادامه میآید:
- به آب روشن می عارفی طهارت کرد - و رفته رفته به این کار زشت عادت کرد!
حقوقش زیاد است قطعا هر آن کس
که نان حقوق بشر خورده باشد
در آینده خواننده ای می شود توپ
هر آن کس که مرغ سحر خورده باشد
رفیق تبردار بوده است بی شک
درختی که خیلی تبر خورده باشد
به دنبال اموال ملت نگردید
اگر یک نفر معتبر خورده باشد
مدیری نمونه است قطعا کسی که
ز هفتاد میلیون نفر خورده باشد....!
متن کامل شعر سعید بیابانکی
بخشی از غزل ـ مثنوی که توسط آقایان علیمحمد مودب، محمدمهدی سیار، میلاد عرفانپور و محمد قائمیراد سروده شده و پیش از خطبۀ نماز عید فطر توسط میثم مطیعی اجرا شد و در برخی از ابیات با واکنش تأییدآمیز نمازگزاران همراه بود.
با دشمنان صریح چو شمشیر دم بزن
هرکس اسیر فتنه شد او را قلم بزن
خداحافظ ای ربّنای غروب
خداحافظ ای رزق و روزی ِ پاک
خداحافظ ای جمع ِ افلاک و خاک
خداحافظ ای لحظه های سحر
خداحافظ ای ماه چشمان ِ تر
خداحافظ ای بغض افطارها
خدا حافظ ای ماه ِ دیدار ها
خداحافظ ای ختم یاسین و نور
خداحافظ ای ماه ِ عشق و سرور
خداحافظ ای ماه رو راستی
خداحافظ ای بی کم و کاستی
خداحافظ ای قدر زلفت دراز
خداحافظ ای اشتیاق ِ نماز
خداحافظ ای لحظه های دعا
خداحافظ ای ماه ِ ارض و سماء
خداحافظ ای ماه ِ صبر و رضا
تو ای ماه آرامش مرتضی
خداحافظ ا ی گرمی آفتاب
خداحافظ ای خوابهایت ثواب
خداحافظ ای بهترین سرنوشت
تو پای مرا می کشی تا بهشت
خداحافظ ای ماه تقدیر
سحرهای تو صبح تطهیر من
خداحافظ ای برکت سفره ها
خداحافظ ای ماه ِ خوب خدا
یک قطره اشک شرم مرا "یم" حساب کرد
کوثر حساب کرد، و زمزم حساب کرد
آه یکى گرفت ، به پاى همه نوشت
ما باهم آمدیم که با هم حساب کرد
با این خدا هر آنکه طرف شد ضرر نکرد
یک دم صدا زدیم, دمادم حساب کرد
کارم اگر نداشت پس اینجا چه میکنم
منت سرم گذاشت مرا هم حساب کرد
معلوم بود آبرویم را نمیبرد
از اولش گناه مرا کم حساب کرد
اول بنا نداشت حسابم کند ولى
وقتى که دید فاطمه دارم، حساب کرد
ما را اگر خدا نخرد، میخرد على
باید به روى شاه دو عالم حساب کرد
این گریه قابلیت غفران نداشت که...
پس روى گریه هاى محرم حساب کرد
فرمود "بالحسین" بگو،گفتم و خرید
یعنى مرا دومرتبه آدم حساب کرد
چیزى نمانده بود که بیرونمان کنند
ممنون حیدریم که درهم حساب کرد
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خـــون خوری گـــر طلب روزی ننهــاده کـــنی
آخــرالامـــر گــــل کــوزه گـــران خواهــی شــــد
حالیـــا فکـــر سبــو کـــن کـــــه پـر از بـاده کنـــی
گـــــر از آن آدمیــانی کـــــه بهشتت هوس است
عیـــش با آدمـــی ای چنــــد پـری زاده کنــــی
تکیــــه بر جای بزرگان نتوان زد به گــــــزاف
مگر اسباب بزرگـی همه آماده کــنی... حافظ
ماه رمضان آمد و دلدار نیامد
آن مونس جان محرم اسرار نیامد
در دیدار شب گذشته رهبر انقلاب ضمن اشاره به سروده مشترک میلاد عرفان پور و محمد سیار میفرمایند: آن شعری که شما با آقا میلاد سرودید شعر خوبی بود، آهنگ سازی خوبی هم بر آن شد. سیار در این هنگام میگوید: شعر «هتل کوبورگ»؟
دانی که چرا ماه رمضان ماه خداست
یا آنکه چرا حساب این ماه جداست؟
یا آنکه چرا باب کرم مفتوح است؟
زیرا که تولد حسن عشق خداست
ای کوی تو قبله ی مراد ادرکنی
ای داد رس روز معاد ادرکنی
ای گشته زفرط جود و احسان وعطا
مشهور و ملقب به مجتبی ادرکنی
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
السلام علیک یامولانا
یاصاحب الزمان عج...
ای دل بسوز تا شب احیا نیامده؛
تقدیر ماهنوز به دنیا نیامده؛
سوالی ساده دارم زحضورت
من آیا زنده ام وقت ظهورت؟
اگرتو آمدی من رفته بودم
اسیر ماه و سال و هفته بودم
دعایم کن دوباره جان بگیرم
بیایم در حضور تو بمیرم