سراج معلم

لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم-لا موثر فی الوجود الا الله -امام خامنه ای:ان‌شاءالله تا ۲۵ سال آینده چیزی به نام رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت

سراج معلم

لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم-لا موثر فی الوجود الا الله -امام خامنه ای:ان‌شاءالله تا ۲۵ سال آینده چیزی به نام رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت

سراج معلم

هدف دادن اطلاعاتی در مورد دین و دنیاست
امیرالمومنین در حدیثی زیبا در راستای بصیرت افزایی می فرمایند: « کور آن کسی نیست که چشم ندارد ، بلکه کسی است که بصیرت ندارد. (کنزالعمال حدیث 1220) امام صادق(ع) می فرماید: عموی ما عباس بن علی، بصیرتی نافذ و استوار داشت. تعریفی بسیار زیبا از بصیرت : ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺧﺪﻣﺖ مقام معظم ﺭﻫﺒﺮﯼ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﺗﺮﺑﯿﺖﮐﻨﯿﻢ. آقا ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﻣﻨﻈﻮﺭﺗﻮﻥ ﺍﺯ ﺑﺎ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﭼﯽ ﻫﺴﺖ؟ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ: ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻣﺜﻞ ﻣﻘﺪﺍﺩ ﮐﻪ ﭼﺸﻤﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﻮﻻﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﮔﻮﺵ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻭﻟﯿﺸﺎﻥ... آﻗﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ. ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻓﺮﺩ ﺑﺼﯿﺮ, ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﻣﺜﻞ ﻣﺎﻟﮏ ﺍﺷﺘﺮ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ امیرالمؤمنین (علیه سلام) ﺩﺭ ﻭﺻﻔﺶ ﻣﯿﻔﺮﻣﺎﯾﻨﺪ: مالک ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍی اﺳﺖ ﮐﻪ ﺍگرﺩﺭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻣﻮﻻﯾﺶ ﻭ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﺩﻗﯿﻘﺎ" ﮐﺎﺭﯼ را ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﺰﺩ ﻣﻮﻻﯾﺶ ﺑﻮﺩ، ﻣﻮﻻﯾﺶ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻣﺮ ﻣﯿﮑﺮد... ﺑﺼﯿﺮﺕ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﻏﯿﺒﺖ ﻣﻮﻻﯾﺖ هم ﺑﺪﺍﻧﯽ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﺍ عمل کنی به نقل از qaemworld.blog.ir - هرگونه برداشت از این وبلاگ حتی بدون ذکر منبع آزاد است!

آخرین نظرات

۴۰۶ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

دکتر محمدرضا سنگری
* ترسیم الگوی آینده‌ی شعر کشور
اولین نکته‌ای که در سلوک رهبر انقلاب در این جلسه مورد توجه است، اهتمام ایشان به گوش دادن شعر است؛ یعنی وقتی در این جلسه شعری خوانده می‌شود، می‌بینید که ایشان سراپا گوش‌اند و شاید هیچ‌کس در آن جلسه به‌اندازه‌ی ایشان به شعر گوش نمی‌دهد. ایشان کاملاً محور عمودی و افقی شعر را تعقیب می‌کنند؛ یعنی هم ارتباط مصراع‌ها با هم و هم ارتباط طولی مجموع ابیات با یکدیگر را. ایشان به ساختار نحوی زبان توجه دارند و اگر ساختار منظم و مناسب نباشد، معمولاً تذکر می‌دهند. نکته‌ی بعدی اینکه آقا مضمون‌های شاخص و مطلوب در شعر را هم برجسته می‌کنند؛ یعنی وقتی کسی شعر می‌خواند، ایشان آن مضمون‌های مناسب و زیبا را با آفرین گفتن و درخواست خواندنِ دوباره، تقویت و برجسته می‌کنند.

مسئله‌ی جالب‌تر از این نکته، آن است که گاهی چند نفر که شعر می‌خوانند، آقا به آن شعر که چند نفر قبل خوانده است، برمی‌گردند. مثلاً سالی که آقای برقعی این شعر را خواند: «باز این چه شورش است که در جان واژه‌هاست/ شاعر شکست‌خورده‌ی طوفان واژه‌هاست»، بعد از اینکه چند نفر شعر خواندند، آقا مجدداً برگشتند این بیت را تکرار کردند و آفرین گفتند و به همه نشان دادند که این شعر، شاخص و برجسته بوده و کاملاً ذهن ایشان را درگیر به خود کرده است.

نکته‌ی دیگر آنکه اگر لغزشی در شعرها باشد، آقا این لغزش‌ها را تذکر می‌دهند. البته من احساسم این است که در چند سال اخیر، این مسئله کمتر شده است و آقا بیشتر مجال می‌دهند که شعر خوانده شود و بعضاً تذکر می‌دهند. اگر ایرادی در قافیه یا مضمون باشد یا مفهوم رسا نباشد، تذکر می‌دهند و هرکسی هم که لغزشی کند، شامل تذکر آقا می‌شود.

مسئله‌ی جالب‌تر از این نکته، آن است که گاهی چند نفر که شعر می‌خوانند، آقا به آن شعر که چند نفر قبل خوانده است، برمی‌گردند. مثلاً سالی که آقای برقعی این شعر را خواند: «باز این چه شورش است که در جان واژه‌هاست/ شاعر شکست‌خورده‌ی طوفان واژه‌هاست»، بعد از اینکه چند نفر شعر خواندند، آقا مجدداً برگشتند این بیت را تکرار کردند و آفرین گفتند

امام حسن مجتبی

گفتم غزلی در خور نامت بنویسم
اندازه ی وسعم ز مقامت بنویسم

ای محشر امروز چه تشبیه بیارم
از قد تو فردای قیامت بنویسم

من قطره ام از عهده ی من بر نمی آید
از حضرت دریای کرامت بنویسم

لطف تو مرا پشت در خانه ات آورد
تا اینکه علیکم به سلامت بنویسم

شان تو نگنجید و از این قاب در آمد
دیدم که غزل مثنوی از آب در آمد

من ایل و تبارم سر این سفره نشستند
جمع کس و کارم سر این سفره نشستند

در باغ نگاه تو من کال رسیدم
پر سوخته بودم به پر و بال رسیدم

هم رنگ نگاه تو شده دامن دریا
آئینه زده ریسه به پیراهن دریا

اول نوه ی دختری خلق عظیمی
تو جلوه ی پیغمبری خلق عظیمی

مدیون تو هستند همه مردم عالم
نان عمل توست سر سفره ی آدم

مضمون سخاوت ز تو الهام گرفته
از صندوق قرض الحسنت وام گرفته

حرف کرَم تو همه جا ورد زبان است
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
***صابر خراسانی***

گروه سیاسی-رجانیوز: در روزهای اخیر تنور برگزاری ضیافت های افطاری توسط برخی از سیاسیون داغ شده است اما این مراسم ها خالی از حواشی نبوده است.

به گزارش رجانیوز در جدید ترین مراسم افطاری که توسط هاشمی رفسنجانی در روزهای گذشته برگزار شد حضور علی اکبر ولایتی و محسن رضایی در کنار هاشمی در این جلسه بهانه ای را ایجاد نموده است که مشی سیاسی این دونفر و میزان قرابت فکری آنها در رسانه ها مورد بررسی قرار بگیرد.

در همین راستا روزنامه اصلاح طلب هفت صبح که در کنار انتشار مطالب غالبا زرد به مسائل سیاسی نیز میپردازد با انتشار عکسی از  این مراسم مینویسد:

« این عکس یک امروز ماست. مربوط به افطاری پریشب. هاشمی رفسنجانی در میان دو یار غار همیشگی اش؛ دکتر ولایتی و محسن رضایی. رابطه هاشمی رفسنجانی و محسن رضایی رابطه ای پر کش و قوس از دوران جنگ بوده است. در دورانی که هاشمی رفسنجانی منصب فرماندهی کل قوا را در طول جنگ داشت و محسن رضایی پاسدار جوانی که تا فرماندهی کل سپاه پاسداران صعود کرد.

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ طَاعَةَ الْخَاشِعِینَ وَ اشْرَحْ فِیهِ صَدْرِی بِإِنَابَةِ الْمُخْبِتِینَ بِأَمَانِکَ یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ 
خدایا در در این ماه طاعت فروتنان را نصیبم کن،و سینه‏ام را براى انابه همانند بازگشت خاضعان باز کن به امان دادنت اى امان‏ده‏ هراسندگان.

جلسه‌ای برای تکریم جایگاه شعر و شاعر
چیزی که به ذهن من می‌رسد همان‌طور که خود آقا هم چندین بار فرموده‌اند این جلسه، جلسه‌ای نمادین است برای تکریم جایگاه شعر و شاعر در کشور ما و به اعتقاد من، مشابه این جلسه در هیچ رشته‌ای از سایر حوزه‌های هنری وجود ندارد. این دیدار نه با تئاتری‌ها برگزار می‌شود، نه با سینماگران و نه با اهالی موسیقی، بلکه فقط در مورد شعر است و در این زمینه هم جلسه‌ی بسیار مهم، تأثیرگذار و جریان‌سازی است.

نخستین‌باری که در این جلسه حضور داشتم، زمانی بود که سرباز بودم. از سال ۷۴ تا حالا، به‌جز یکی دو سال که امکانش نبوده است، به‌طور منظم در جلسه‌ی شعر نیمه‌ی ماه رمضان حضور داشته‌ام. چیزی که در آنجا عیان و هویداست، این است که آقا اولاً بسیار به شعر علاقه‌مندند و تردیدی در آن نیست. ثانیاً بسیار دقیق روی نحله‌های مختلف شعری تسلط دارند. آنجا ما هیچ محدودیتی نداریم. شعر مذهبی، بزمی، عاشقانه، طنز و... در قالب‌های مختلف مثنوی، غزل، رباعی، مسمط، دوبیتی، سپید، نیمایی و... می‌توانیم بخوانیم. تنوع وجود دارد و ایشان به همه‌ی این موضوعات و قالب‌ها علاقه‌مند و صاحب‌نظر هستند و نکاتی که در مورد شعرها می‌گویند، بسیار دقیق است.
بعد از نمایش برنامه‌ی «قند پهلو»، وقتی سال گذشته خدمت آقا رسیدیم، ایشان بی‌مقدمه به من گفتند آنجایی که از پدرتان نقل می‌کردید که پدرتان کتاب را از قفسه برداشت و گفت کتاب را ببر، بهتر بود توضیح می‌دادید که پدر من اهل شعر است. در این‌صورت، برای مخاطب جالب‌تر بود. شما ببینید یک برنامه‌ی تلویزیونی را که مردم از آن استقبال کرده‌اند، ایشان تا این اندازه بادقت دیده‌اند که در ذهنشان این نکته‌ی جزئی مانده است.

در مورد خود من، دو سه تا نکته گفتند که واقعاً دقیق بود و بعدها آن‌ها را در شعرهایم اعمال کردم. من این اشعار را در جاهای مختلف خوانده‌ام، ولی کسی به آن‌ها اشاره‌ای نکرده است؛ نه شاعران به من متذکر شده‌اند و نه استادان.

یادم می‌آید شعری در سال ۸۸، در آن وضعیت کشور، نزد آقا خواندم و در تلویزیون هم پخش شد. آقا در خلال شعر من، خنده‌ای از روی شور و شعف کردند. بعد از جلسه، یک روز به اصفهان رفتم و مادرخانمم را که دیدم، به من گفت امروز امام جماعت مسجد محل برای شما دعا کرد. گفتم به چه مناسبتی؟ گفت که حاج‌آقای مسجد محل گفتند من از سعید بیابانکی تشکر می‌کنم که در این اوضاع که برخی خون به دل آقا می‌کنند و ایشان را ناراحت می‌کنند، رفته و موفق شده است ایشان را بخنداند.

یک بار هم در متروی تهران نشسته بودم. مقابلم یک روحانی نسبتاً میان‌سال نشسته بود. همین‌طور که به من زل زده بود، بعد از دقایقی گفت ببخشید شما شاعرید؟ گفتم بله! گفت شما شعر طنز هم می‌گویید؟ گفتم بله حاج‌آقا. بعد گوشی‌اش را درآورد و فیلم شعرخوانی‌ام مقابل رهبر انقلاب را نشانم داد و گفت این شما هستی؟ گفتم بله، خودم هستم. از جایش بلند شد و در آن شلوغی مترو، گفت بگذارید شما را ببوسم و بعد به بقیه‌ی افراد که تعجب کرده بودند گفت ایشان کار بزرگی انجام داده و در آن شرایط سال ۸۸ آقا را خندانده است.
شعرخوانی | آقای سعید بیابانکی در حضور رهبر انقلاب

دانلود نسخه موبایل | دانلود با کیفیت پایین دانلود با کیفیت بالا
در خود جلسه هم چه قبل، چه در حین و چه بعد شعرخوانی، نکته‌ی که خیلی برجسته است، صمیمیت آقاست؛ به‌نحوی‌که یادم می‌آید یکی از شاعران به من می‌گفت وقتی در این جلسه می‌آییم، احساس نمی‌کنیم که رهبر انقلاب بین ماست. حس می‌کنیم وارد یک جلسه‌ی ادبی شده‌ایم و شاعری هم در میان هست که هم استاد است و هم شعر گوش می‌دهد و هم به ادبیات مسلط است به نام سید علی خامنه‌ای. این صمیمیت آقا را نشان می‌دهد. ایشان طوری برخورد می‌کنند که شاعران با وجود آنکه با بالاترین جایگاه حکومتی نشست‌وبرخاست می‌کنند، ولی او را کسی از جنس خودشان می‌بینند.

خیلی از شاعران دوست داشتند که در این جلسه حضور پیدا کنند و حتی فقط در جلسه بنشینند. یادم می‌آید شاعری به من گفت دوست دارم بیایم و کفش‌های بقیه را جفت کنم. فقط بگذارید من بیایم. ای‌کاش مسئولین فرهنگی هم از این جلسه، که جلسه‌ی تراز شعر فارسی است، چیزهایی یاد بگیرند و شعر فارسی را به جایگاه اصلی خویش برگردانند.

ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﮐﻮﭼﻪ ﯼ ﺑﯽ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺩﯾﺪﻡ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﻏﺮﺑﺖ ﺑﯽ ﺧﺎﺗﻤﻪ ﺩﯾﺪﻡ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺩﺭﺩﺩﻟﻢ ﺳﻬﻢ ﺧﺪﺍ ﺷﺪ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺳﻤﺖ ﺑﻘﯿﻊ ﻋﺸﻖ ﺻﺪﺍ ﺷﺪ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺯﻫﺮ ﺟﻔﺎ ﯾﺎﺩ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺷﯿﻌﻪ ﮐﻤﯽ ﯾﺎﺩ ﻏﻤﺶ ﮐﺮﺩ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺯﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﺎ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺗﻨﺶ ﮐﺮﺩ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺷﻌﺮ ﺑﻪ ﺁﻏﺎﺯ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺭﻭﺡ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺍﺷﮏ ﺧﺪﺍ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﺶ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺧﻀﺮ ﻧﺒﯽ ﮐﺮﺩ ﺳﻼﻣﺶ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺍﺷﮏ ﻭ ﺧﺪﺍ ، ﭘﺲ ﻗﻠﻢ ﺍﻓﺘﺎﺩ !!
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺟﻮﺩ ﻭ ﺳﺨﺎ ﺑﺮ ﺩﻟﻢ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﯾﮏ ﺩﺷﺖ ، ﻏﺮﯾﺒﯽ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺟﻌﺪﻩ ﻭ ﭼﻪ ﺻﺒﺮ ﻋﺠﯿﺒﯽ !!
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﭼﺎﻩ ﻋﻠﯽ ﻧﺎﻟﻪ ﯼ ﻏﻢ ﺩﺍﺩ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺷﯿﻌﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﯾﺎﺭﯼ ﮐﻢ ﺩﺍﺩ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺻﺪ ‏(ﯾﺎ ﻭﻟﺪﯼ ‏) ﮔﻔﺖ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺳﻮﺭﻩ ﯼ ﺣﻤﺪ ﺻﻤﺪﯼ ﮔﻔﺖ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺷﺎﻩ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺑﻪ ﻧﺪﺍ ﮔﻔﺖ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﻦ ﺷﻤﺲ ﺭﺿﺎ ﮔﻔﺖ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﻧﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﺑﺎﻧﯽ ﻣﻦ ﺷﺪ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺫﮐﺮ ﺣﺴﻦ ﻭﺍﺩﯼ ﻣﻦ ﺷﺪ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺳﺒﺰﺗﺮﯾﻦ ﺻﻮﺕ ﺻﺪﺍ ﮐﺮﺩ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺷﻮﺭ ﺑﻪ ﮐﺮﺏٌ ﻭ ﺑﻼ ﮐﺮﺩ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﯼ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﮔﺸﻮﺩﻡ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﻣﺮﺛﯿﻪ ﯼ ﻋﺸﻖ ﺳﺮﻭﺩﻡ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺯﯾﻨﺐ ﮐﺒﺮﯼ ﺯ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﯼ ﺯﻫﺮﺍ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺁﻣﺪ
ﮔﻔﺘﻢ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺣﺎﻝ ﻋﻠﯽ ﺣﺎﻝ ﺩﮔﺮ ﺷﺪ

میلاد امام حسن مجتبی

به سال سوم هجرت مدینه مسرور است
به نیمه رمضان شهر شادی و شور است

به دور خانه ی حیدر فرشتگان جمعند
ببین که خانه ی مولا سراچه ی نور است

سرود انس و ملک بر علی، مبارکباد
چرا که موسم دیدار اولین پور است

قدم زند به جهان سبط اکبر طاها
و از ولادت او چشم دشمنان کور است

جمال یوسف مصری به پیش چهره ی او
بدون جلوه بود در نقاب مستور است

کریم آل پیمبر شود گل زهرا
ز او حریم کرامت همیشه معمور است

امیر جمله جوانان جنت آمده است
امیری اش به یقین با حسین مقدور است

امام شیعه بود بعد حیدر کرار
حسن میان امامان به حلم مشهور است

هر آنکه شاد شود در ولادت مولا
به نزد مادر او سرفراز و ماجور است

شاعر : اسماعیل تقوایی

ستارخان در خاطراتش میگوید: 
من هیچوقت گریه نکردم ...
چون اگرگریه میکردم آذربایجان شکست میخورد 
و اگر آذربایجان شکست میخورد ایران شکست میخورد. 

اما در زمان مشروطه یکبار اشک ریختم. 
آن زمان که 9 ماه بود در محاصره بودیم بدون آب بدون غذا.
ازقرارگاه آمدم بیرون. 
مادری را دیدم با کودکی در بغل. 
کودک ازفرط گرسنگی به سمت بوته علفی رفت 
و بدلیل ضعف شدید بوته را باخاک ریشه میخورد.

با خودم گفتم الان مادر کودک مرا فحش میدهد 
و می گوید لعنت به ستارخان.

اما مادر، فرزند رادر آغوش گرفت و گفت: 
" اشکالی ندارد فرزندم، خاک می خوریم اما خاک نمی دهیم" 

آنجا بود که اشک ازچشمانم سرازیر شد

صلوات

به گزارش گروه "رسانه‌ها" خبرگزاری تسنیم، تصویری که پیش رو دارید به سال 1359 شمسی در «جبهه‌ی غرب میانی» به ثبت رسیده است. حضرت آیت الله خامنه ای، آن روزها علاوه بر «امامت جمعه تهران» و «نمایندگی مجلس شورای اسلامی»، نماینده روحانی امام خمینی در «شورای عالی دفاع» نیز بودند.

در این نما، علاوه بر «حضرت آقا»، سه شخصیت دیگر نیز حضور دارند که نام هر کدام به دلیلی در تاریخ انقلاب اسلامی ماندگار شده است:

*آیت‌الله «عبدالرحمن حیدری ایلامی» به سال 1304 شمسی در شهر ایلام متولد شد. وی در سال 1358 شمسی با رای مردم ایلام به مجلس خبرگان رهبری راه یافت و تا پایان حیاتش دو دوره نمایندگی در این مجلس را بر عهده داشت. «آیت الله حیدری» نخستین مجتهدی بود که در ساعات آغازین جنگ با حضور در منطقه مرزی مهران، فرمان تشکیل خط پدافند را صادر و با فراخوانی مردم، بسیج مردمی را پایه‌گذاری کرد. ایشان همواره به همراه مردم به جبهه‌ها می‌رفت و در عملیات «ضربت ذوالفقار»(آزادسازی ـمیمک») که با هماهنگی ارتش و نیروهای عشایر ایلام (ایل «خزل») صورت گرفت، فرماندهی عملیات را بر عهده داشت. وی در نیمه شب 11 دی 1365 دیده از جهان فرو بست و پیکرش با تشییع مردم ایلام در جوار حرم فاطمه معصومه به خاک سپرده شد.

*مجید حداد عادل، به سال 1330 شمسی در تهران متولد شد. وی به سال 1348 شمسی، در شته‌ی رشته «مهندسى متالوژوى» وارد «دانشگاه صنعتى شریف» شد. مجید در سال‏ هاى 1350 و 1351 به سبب فعالیت‏هاى مذهبى و سیاسى به زندان افتاد . به سال 1357 شمسی از دانشگاه فارغ‏ التحصیل شد. به سال 1357 براى گذراندن یک دوره مدیریت به انگلستان رفت. با پیروزى انقلاب اسلامى  تحصیل را رها کرد و به ایران بازگشت. وى تا زمان شهادت، این مشاغل را بر عهده داشت: مسئولیت در دفتر نخست وزیرى، مسئولیت بخش فرهنگى جهاد سازندگى، نظارت بر انتشار مجله‏ ى «جهاد سازندگى»، عضویت در شوراى مدیریت تولید رادیو، همکارى با شوراى عالى دفاع، معاونت سیاسى- ادارى استاندارى کرمانشاه، سرپرستى استاندارى کرمانشاه.

مجید حداد عادل در عصر روز سه شنبه هفتم مهر 1360 ، در جبهه «دارخوین» از ناحیه ‏ى سر مورد اصابت ترکش قرار گرفت و بال در بال ملائک گشود. مجید حداد عادل در قطعه : 24 ردیف : 98 شماره :47 آرام گرفته است.

*سرهنگ هوشنگ عطاریان، هنگام آغاز جنگ تحمیلی از سوی صدام فرماندهی قرارگاه عملیاتی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی در غرب کشور را بر عهده داشت. وی به سال 1361 شمسی، درست در گرماگرم جنگ ایران و عراق، به جرم عضویت در «حزب توده» و جاسوسی برای «اتحاد جماهیر شوروی» و «انتقال اطلاعات محرمانه به عوامل این کشور»، دستگیر و پس از محاکمه در کنار سایر اعضای «حزب توده» به اعدام محکوم شد که حکم در اواخر سال 1362 شمسی به اجرا درآمد.



شرحی بر عکسی کمتر دیده شده از «آقا»

انتهای پیام/

****چرا نماز می خوانیم ؟ ******
همانطور که در قرآن هم آمده نماز نوعی تشکر از خداست،خدا نعمتهای زیادی به ما داده،که دادن نعمتها از طرف اوست و نگه داشتن این نعمتها از طرف ماست. همانطور که خدا به پیامبر نعمت وجود حضرت زهرا(س)را داد و به شکرانه ی آن نعمت به پیامبر فرمود؛فَصَلِّ لِربّکَ وانحَر ← نماز بخوان و قربانی کن.
شکر نعمت، نعمتت افزون کند
کفر نعمت،از کفت بیرون کند
****چرا عربی ؟****
علتهای خیلی زیادی دارد که مهمترین آنها از این قرار است:
1-ایجاد یک زبان بین المللی.
2- ایجاد وحدت.
3-اگر قرار بود هرکس به زبان و لهجه خودش نماز بخواند هزاران نوع نماز ایجاد می شد.
4-وقتی اثرنفیسی به زبان دیگری ترجمه می شود لطایف ونکات ادبی آن از بین می رود.
5- هیچ کلامی نمی تواند جایگزین کلام خدا گرددچون درعین قصاروکوتاهی، معانی وسیع وعمیقی دارد .

****چرا اینقدر تکراری ؟****
اولاً نماز تکرار نیست بلکه شاید در ظاهر تکرار باشد؛ولی در باطن هر نمازی مانند یک پله از نردبان است که باهر وعده،پله ای به خدا نزدیکتر می شویم پس پله اول وآخر نردبان خیلی با هم متفاوتند؛ثانیاً هر تکراری بیهوده نیست، تکراری ترین عمل آدمی در طول حیات خوردن و آشامیدن است که هیچ انسان عاقلی آن را زائد نمی داند بلکه آن را برای حفظ سلامت وتندرستی لازم و واجب می داند؛و نماز ورزش و تغذیه ی روح می باشد که برای پرورش روح و سوخت وساز مواد زائد و رذائل اخلاقی لازم و واجب است.

****چرا 17 رکعت ؟***
اول خدا در شب معراج 50 نماز 2 رکعتی بر امت پیامبر واجب کرد که پیامبر پس از ملاقات با حضرت موسی از خدا تخفیف گرفتند تا به 10رکعت رسید5 تا2 رکعتی.همه ی مسلمانان در ابتدا 10رکعت نماز می خواندند؛بعد از اینکه پیامبر به مدینه رفتند پیامبر 7 رکعت دیگر به 10 رکعت اضافه کردند که معروف به فرض النبی هستند.امام رضا(ع)علت این کار پیامبر را،جبران نقص و کمبودهایی در اصل نماز بیان کردند.
****چرا اول وقت ؟****
پیامبر سه چیز را در مورد کسی که نماز را اول وقت می خواند تضمین کردند:
1-جدایی او از غم واندوه.
2-راحت بودن او به هنگام مرگ.
3-رهایی از آتش جهنم.بعلاوه وقت شناسی مهمترین عامل پیشرفت بوده و علاوه بر فواید معنوی باعث انضباطهای جسمی وروحی می شود و به ما می آموزد هر کاری هر چند دارای وقت زیادی است ولی بهتر است در اولین فرصت انجام شود.

سبب عزت موجود نماز است نماز
زینت درگه معبود نماز است نماز
بی نماز از نظر لطف خدا محروم است شرع را مقصد و مقصود نماز است نماز
شاه عطشان که همه عاشق و دیوانه اوست
گفت عز و شرف و جود نماز است نماز
یاعلی

نوری ز حریم مرتضی آمده است
با حلم و وقار مصطفی آمده است
فرمان اجابت دعا در این ماه
از یمن قدوم مجتبی آمده است . . .
میلاد اولین نواده نبوت و نخستین زاده امامت مبارک

پیشواى دوم جهان تشیع که نخستین میوه پیوند فرخنده على (علیه السلام) با دختر گرامى پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله بود، در نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود.(1)
حسن بن على (علیه السلام) از دوران جد بزرگوارش چند سال بیشتر درک نکرد زیرا او تقریباً هفت سال بیش نداشت که پیامبر اسلام بدرود زندگى گفت.
پس از درگذشت پیامبر صلوات الله علیه و آله تقریبا سى سال در کنار پدرش امیر مومنان (علیه السلام) قرار داشت و پس از شهادت على (علیه السلام) (در سال 40 هجرى) به مدت 10 سال امامت امت را به عهده داشت و در سال 50 هجرى با توطئه معاویه بر اثر مسمومیت در سن 48 سالگى به درجه شهادت رسید.

فریادرس محرومان 
در آیین اسلام، ثروتمندان، مسئولیت سنگینى در برابر مستمندان و تهیدستان اجتماع به عهده دارند و به حکم پیوندهاى عمیق معنوى و رشته‏ هاى برادرى دینى که در میان مسلمانان بر قرار است، باید همواره در تأمین نیازمندیهاى محرومان اجتماع کوشا باشند. پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله و پیشوایان دینى ما، نه تنها سفارشهاى مؤکدى در این زمینه نموده‏ اند، بلکه هر کدام در عصر خود، نمونه برجسته‏ اى از انساندوستى و ضعیف نوازى به شمار می رفتند.
پیشواى دوم، نه تنها از نظر علم، تقوى، زهد و عبادت، مقامى برگزیده و ممتاز داشت، بلکه از لحاظ بذل و بخشش و دستگیرى از بیچارگان و درماندگان نیز در عصر خود زبانزد خاص و عام بود. وجود گرامى آن حضرت آرام بخش دلهاى دردمند، پناهگاه مستمندان و تهیدستان، و نقطه امید درماندگان بود. هیچ فقیرى از در خانه آن حضرت دست خالى برنمى گشت. هیچ آزرده دلى شرح پریشانى خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمی ‏کرد، جز آنکه مرهمى بر دل آزرده او نهاده می ‏شد. گاه پیش از آنکه مستمندى اظهار احتیاج کند و عرق شرم بریزد، احتیاج او را برطرف می ‏ساخت و اجازه نمی ‏داد رنج و مذلت سؤال را بر خود هموار سازد!
«سیوطى» در تاریخ خود می ‏نویسد: «حسن بن على» داراى امتیازات اخلاقى و فضائل انسانى فراوان بود، او شخصیتى بزرگوار، بردبار، باوقار، متین، سخى و بخشنده، و مورد ستایش مردم بود.(2)

نکته آموزنده 

پدری به پسر خردسالش یک بطری کوچک که داخل آن یک عدد پرتقال بزرگ بود!!!... .🍊🍶.. داد

کودک با تعجب درون بطری را نگاه میکرد و با خود میگفت: پرتقال به این بزرگی چطوری داخل این بطری کوچک رفته؟

کودک خیلی تلاش کرد تا پرتقال را از بطری خارج کند اما بی فایده بود!🍊🍶

سپس کودک از پدرش پرسید: چه جوری این پرتقال بزرگ داخل بطری رفته؟
آخه دهنه این بطری خیلی کوچیکه!
🍶
پدر ، پسر را به باغ برد و یک بطری خالی کوچک را به یکی از شاخه های درخت پرتقال بست . سپس یکی از شکوفه های کوچک پرتقال را درون بطری گذاشت
روزها سپری شد و شکوفه، تبدیل به یک پرتقال بزرگ شد تا جایی که امکان خروج از بطری غیر ممکن شده بود...
🍊🍶
. بعد از مشاهده این موضوع، کودک راز پرتقال را فهمید و جایی برای تعجب نمانده بود. پدر رو به پسر کرد و گفت:

👈چیزی که امروز مشاهده کردی همان دین است
👌 اگر از خردسالی بذر اعتقادات دینی را درون ذهن کودک بکاریم در هنگام بزرگی خارج کردنش خیلی سخت میشود.
👌دقیقا مثل این پرتقال که خارج کردنش محال است 👈مگر اینکه شیشه را بشکنیم و از بین ببریم.

مذاکرات هسته‌ای به ایستگاه پایانی رسیده است. این عبارت تکراری، برای افکار عمومی ما در طول 12 سال گذشته آشناست. 12 سال مذاکره مذاکره‌کنندگان ایرانی- از روحانی تا لاریجانی و از جلیلی تا ظریف- تجارب بسیار ارزشمندی را برای ما درباره بد نهادی طرف آمریکایی و غربی انباشته است. اکنون بی‌محتواترین توافق آن است که پس از 12 سال مذاکره و اعتمادسازی و پذیرش محدودیت‌های داوطلبانه، متعهد شویم که 10-12 سال دیگر (به اندازه یک عمر) معطل بمانیم و منتظر، تا شاید غرب بتواند به ما اعتماد کند! آژانس بعد از 12 سال بازرسی بی‌سابقه- حتی در حد اجرای پروتکل الحاقی و بازرسی چند باره از پارچین - می‌گوید با وجود نیافتن سندی مبنی بر عدم انحراف برنامه هسته‌ای ایران، هنوز هم قادر نیست در این باره تضمین و اطمینان بدهد! اکنون پرسش مهم این است که آیا توافق خوب و عزتمندانه و مبتنی بر منافع ملی ما امکان‌پذیر است؟ و آیا هر توافقی که تیم ما بپذیرد، خوب است و آنها به اعتبار تأیید رهبری، چک سفید امضا گرفته‌اند؟

1- رهبر معظم انقلاب با حمایت قاطع از تیم مذاکره کننده، آنان را متدین، شجاع، غیور و امانتدار توصیف کردند. برخی محافل با سوء برداشت یا مغالطه در این باره می‌کوشند بر مبنای همین حمایت شایسته، هر توافقی را مقبول و خوب معرفی کنند.

حضرت آیت الله خامنه ای: فرداى همان روز بود که من تا سر حد مرگ رفتم و فضل خدا به برکت دعاى شما مردم من را برگرداند و من از همان لحظه احساس کردم که خدا از من توقع انجام خدمت بزرگى را دارد و خودم را آماده کردم. آن روز البته حدس نمى‌زدم که این خدمت چیست، اما یقین داشتم که باید آماده‌ى برداشتن بارهاى سنگینى براى او و براى این انقلاب و در خدمت شما مردم باشم. ۱۳۶۰/۱۲/۲۸

رهبری

نامه روحانی به رهبری درباره امر به معروف و نهی از منکر

تسنیم نوشت:
 عضو فقهای شورای نگهبان از نامه رئیس‌جمهور به رهبر معظم انقلاب درباره قانون امر به معروف و نهی از منکر خبر داد.

 این روزها بحث امر به معروف و نهی از منکر داغ شده است؛ در همین زمینه طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر تیرماه سال 93 از سوی هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی اعلام وصول شد و کلیات آن در 16 مهر همان سال در صحن بهارستان به تصویب رسید.
این طرح بعد از چند بار رفت‌ و برگشت بین شورای نگهبان و مجلس در تاریخ 2 اردیبهشت‌ماه امسال تأیید و به قانون تبدیل شد.
اما با امتناع دولت این قانون توسط رئیس مجلس ابلاغ و لازم الاجراء شد، اما گویا رئیس‌جمهور در نامه‌ای به مقام معظم رهبری خواستار توقف اجرای این قانون برای بررسی ایرادهای مدنظر دولت شده است.
آیت‌الله یزدی با اشاره به اهمیت قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر، گفت: قانونی اخیراً در مجلس شورای اسلامی تصویب شد که پس از آن به شورای نگهبان آمد و مورد تأیید شورا نیز قرار گرفت؛ البته اشکالاتی وجود داشت که یکی دو بار رفت‌ و آمد و اشکالاتش اصلاح و نهایتاً تأیید شد.
وی با اشاره به ابلاغ این قانون از سوی رئیس مجلس به رئیس‌جمهور، اظهار داشت: رئیس‌جمهور از نظر اجرا یک مشکلاتی به نظرشان رسیده بود و به همین دلیل نامه‌ای خدمت مقام معظم رهبری می‌نویسد و معظم‌له نیز نامه را به هیئت حل اختلاف قوا که فعلاً در سیستم قانون موظف به بررسی موارد اختلافی بین قوای سه‌گانه است، ارجاع می‌دهند و در نهایت نتیجه بررسی این هیئت مورد ابلاغ قرار می‌گیرد.
رئیس مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: این قانون هم اشکالاتی اجرایی دارد که به نظر رئیس‌جمهور محترم وجود داشته است. در جلسه هیئت حل اختلاف بعضی از موارد اصلاح و بعضی‌ دیگر حل می‌شود و پس از ابلاغ قانون اجرا می‌شود.
یزدی اضافه کرد: امر به‌ معروف و نهی از منکر وظیفه هر مسلمانی است و دولت محترم در درجه اول باید از درون خودش شروع کند؛ یعنی از بیمارستان‌ها، از دادسراها، از گردشگری‌ها، از بوستان‌ها، از فرودگاه‌ها و مکان‌هایی که زن و مرد به‌طور طبیعی رفت‌ و آمد دارند و مربوط به دولت است، باید از کارمندان خودش شروع کند.

بزرگ‌ترین انتقام الهی آن است که خداوند چنین افرادی را به حال خودشان رها می‌سازد و به محض بی‌توجهی حضرت حق تعالی، شیطان بر تمام شئون زندگی آنها مسلط می‌شود و اینها مطیع بدون چون و چرای ابلیس خواهند بود، در چنین حالتی آنها نه تنها بویی از معنویت و انس با خداوند نمی‌برند، بلکه تمام هم و غمشان در زندگی، خورد و خوراک و شهوترانی خواهد بود.
همانطوری که حیوانات روی دو موضوع فکر می‌کنند و تمام تلاششان شکم و شهوت است، چنین افرادی تمام تلاش خود را حول محور شکم و شهوت به کار می‌برند. این گونه اشخاص اگر از خواب غفلت بیدار نشوند و توبه نکنند، در دنیا حیوان‌گونه و بدتر از آن زندگی خواهند کرد و در روز قیامت هم به صورت حیوان محشور خواهند شد.
نه اینکه خداوند در آن روز آنها را حیوان می‌گرداند، بلکه این اشخاص واقعاً و در حقیقت و باطن حیوان بودند، ولی خداوند چون ستارالعیوب است، از باب لطف و رحمت به آنها فرصت توبه و بازگشت داد و باطن آنها را آشکار نکرد. اما در روز قیامت چون روز آشکار شدن باطن و حقایق انسان‌ها است، خداوند حقیقت آنها را آشکار می‌کند و البته سگ، خوک، میمون و بقیه حیوانات از حیوان بودن و شکل خاص خودشان نه تنها ناراحت نیستند، بلکه لذت هم می‌برند، ولی این گونه اشخاص از این زجر می‌کشند که همه می‌دانند فلان شخص در دنیا بوده و امروز به صورت حیوان محشور شده است.
به چنین افرادی خطاب می‌شود:‌ای کسی که به صورت حیوان محشور شده‌ای، تو در دنیا هم حیوان بودی، تو در دنیا هم بویی از انسانیت نبردی تا امروز به صورت انسان محشور شوی، امروز که روز قیامت است، روزی است که حقایق ‌آشکار می‌شود و باطن و حقیقت تو که همان روحیه و خوی حیوانی بود هویدا شده است.
حتی به او خطاب می‌شود که تو بدتر از حیوانی، زیرا حیوانات اگر فقط به فکر شکم و شهوت بودند، دیگر اهل فریب و شیطنت نبودند، اما تو با عقل و شعورت به دیگران ظلم کردی و با فکرت آ‌نها را فریب دادی، تو در حالی که هزاران نفر از همنوعانت خود در کوچه و خیابان تشنه و گرسنه بودند، جلوی همه آنها به قرآن و اسلام دهن‌کجی کردی و روزه‌خواری نمودی.