تقصیر جمهورى اسلامى است!
وقتی با یک وزیر پیشنهادی به دلیل حضورش در تجمعات فتنه 88 مخالفت میشود، اصلاحطلبان و حامیان دولت یک استدلالی دارند که می گویند اگر فلانی فعال فتنه بوده، چرا به دادگاه احضار نشده است و عدم محکومیت در دادگاه را دلیل بر بیگناهی فرد دانستهاند. روز سهشنبه و در جلسه رأی اعتماد به سه وزیر پیشنهادی دولت، غلامعلی جعفرزاده در دفاع از فخرالدین دانشآشتیانی همین را گفت که اگر او فتنهگر است، چرا محاکمه نشده است؟ سال 92 و در جریان رأی اعتماد به کابینه حسن روحانی هم همین حرف را میزدند (متأسفانه روحانى چه سال 92 و چه امسال گویا چنان با قحطالرجال مواجه بوده که نتوانست همه کابینهاش را از افرادی با پرونده سفید در مورد فتنه 88 انتخاب کند! البته سهمخواهی حامیان اصلاحطلبش چنین اختیاری را هم براى او نمیگذاشت).
این مثلاً استدلال حامیان دولت، پاسخ روشن و البته سادهای دارد. سال 88 گرچه بسیاری از فتنهگران دستگیر و لیدرهای آنان هم محاکمه شدند، اما دستگاه قضایی در برخورد با بسیاری دیگر، راه اغماض را در پیش گرفت و آنان احضار و دادگاهی نشدند. حال سؤال سادهای وجود دارد؛ اگر دستگاه قضایی جمهوری اسلامی از بسیاری از فتنهگران و فعالان فتنه با اغماض گذشت کرده، آیا دلیل میشود که سمت و منصب هم به او بدهد؟! مثال سادهای هم می توان زد؛ شما اگر از سر رأفت و گذشت، دزدی را که در خانهتان گرفتهاید، به نیروی انتظامی معرفی نکردید، آیا دیگران باید متوقع باشند نگهبانی از گاوصندوق منزلتان را هم دست او بسپارید؟ و اگر گفتید او به دلیل سابقه سرقت، صلاحیت این کار را ندارد، بگویند اگر دزد بود چرا از او شکایت نکردید؟! اگر شما از کسی که با ماشین به شما زده، گذشت کرده و او را ببخشید، آیا دلیل میشود دیگران متوقع باشند به او اعتماد کنید و رانندگی سرویس مدرسه فرزندتان را هم دست او بسپارید؟ و اگر گفتید سابقه رانندگی خطرناک دارد، بگویند پس چرا از او شکایت نکردید؟! ما بخشیدهایم، اما بخشیدن امری است و اعتماد دوباره، امری دیگر.
اصلاحطلبان عادت کردهاند همیشه از نظام طلبکار باشند؛ خط قرمزها را جابهجا کنند و البته همزمان خود را هم به وقت منفعت در درون نظام تعریف کنند. افراد میتوانند مخالف نظام باشند. این البته براى ما حامیان نظام خوشایند نیست، اما حتماً اویی که صراحتاً مخالف نظام است، از اویی که در اوج مخالفت با مبانی نظام و خط قرمزی همچون فتنه که ولی فقیه صراحتاً و به دفعات (از جمله تیرماه همین امسال) فرمودهاند نسبت به آن حساس هستند، ژست ولایتمداری میگیرد و همزمان با دفاعش از فتنهگران 88، نظام و رهبر از دهانش نمیافتد، برتر است؛ حداقل آنکه آن اولی خود را آلوده به دروغ و نفاق نمیکند.
جالب آنکه همزمان با نسبت دادن فتنه به افراد دیگر، حتى کلامى هم در تبری از آنچه با هدایت سران فتنه در کف خیابانهای تهران روی داد، نمیگویند و توضیحی در مورد فیلم حضورشان در تجمع فتنهگران هم نمیدهند.
تلخ است، اما همیشه وقتی کسی در قبال گذشت و خوبی دیگران، نه سپاسگزار که از قضا جلو میافتد که عقب نماند و اعتماد به نفسش بالاتر میرود، آن را که خوبی کرده، پشیمان می کند و حالا هم شاید باید بگوییم تقصیر جمهوری اسلامی است که از حق مردم گذشت کرده است. گویا لازم بوده که حتماً دستگیری های 88 به شیوه اردوغان – الگوی توسعهای اصلاحطلبان- بعد از کودتای ارتش ترکیه انجام شود و سیل عظیم اخراجها هم اضافه شود تا امروز صدای برخیها بلند نشود که اگر فتنهگر است، پس محکومیت قضاییاش کو!
از سویی نمیتوان این قصور را هم نادیده گرفت که از 88 تاکنون باید خلأ قانونی در مورد بهکارگیری فعالان فتنه در مناصب حکومتی برطرف میشد. باید این مورد به شکل قانون درمیآمد که فعالان فتنه 88 نمیتوانند در ردههای اول قوای سهگانه و مراکز دیگر قرار گیرند. جمهوری اسلامی زیاده با برخیها تساهل و تسامح به خرج داده است، چه قوه قضائیهاش در برخورد با قانون شکنان؛ و چه شورای نگهبانش در تأیید صلاحیت حامیان فتنه. ما امروز چوب رأفت نظام را میخوریم انگار!
روزنامه ی جوان / 13 آبان 95
کبری آسوپار
- ۹۵/۰۸/۱۴