سراج معلم

لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم-لا موثر فی الوجود الا الله -امام خامنه ای:ان‌شاءالله تا ۲۵ سال آینده چیزی به نام رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت

سراج معلم

لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم-لا موثر فی الوجود الا الله -امام خامنه ای:ان‌شاءالله تا ۲۵ سال آینده چیزی به نام رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت

سراج معلم

هدف دادن اطلاعاتی در مورد دین و دنیاست
امیرالمومنین در حدیثی زیبا در راستای بصیرت افزایی می فرمایند: « کور آن کسی نیست که چشم ندارد ، بلکه کسی است که بصیرت ندارد. (کنزالعمال حدیث 1220) امام صادق(ع) می فرماید: عموی ما عباس بن علی، بصیرتی نافذ و استوار داشت. تعریفی بسیار زیبا از بصیرت : ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺧﺪﻣﺖ مقام معظم ﺭﻫﺒﺮﯼ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﺗﺮﺑﯿﺖﮐﻨﯿﻢ. آقا ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﻣﻨﻈﻮﺭﺗﻮﻥ ﺍﺯ ﺑﺎ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﭼﯽ ﻫﺴﺖ؟ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ: ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻣﺜﻞ ﻣﻘﺪﺍﺩ ﮐﻪ ﭼﺸﻤﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﻮﻻﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﮔﻮﺵ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻭﻟﯿﺸﺎﻥ... آﻗﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ. ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻓﺮﺩ ﺑﺼﯿﺮ, ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﻣﺜﻞ ﻣﺎﻟﮏ ﺍﺷﺘﺮ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ امیرالمؤمنین (علیه سلام) ﺩﺭ ﻭﺻﻔﺶ ﻣﯿﻔﺮﻣﺎﯾﻨﺪ: مالک ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍی اﺳﺖ ﮐﻪ ﺍگرﺩﺭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻣﻮﻻﯾﺶ ﻭ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﺩﻗﯿﻘﺎ" ﮐﺎﺭﯼ را ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﺰﺩ ﻣﻮﻻﯾﺶ ﺑﻮﺩ، ﻣﻮﻻﯾﺶ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻣﺮ ﻣﯿﮑﺮد... ﺑﺼﯿﺮﺕ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﻏﯿﺒﺖ ﻣﻮﻻﯾﺖ هم ﺑﺪﺍﻧﯽ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﺍ عمل کنی به نقل از qaemworld.blog.ir - هرگونه برداشت از این وبلاگ حتی بدون ذکر منبع آزاد است!

آخرین نظرات

۱۳۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

آه هر چند غل جامعه بر پیکر داشت
بر تنش باغ گل لاله و نیلوفر داشت

مثل گودال دچار کمی جا شده بود
فرقش این بود فقط سایه ی بالا سر داشت

زحمت چکمه ی سنگین کسی را نکشید
یعنی پامال نشد تا نفس آخر داشت

لطف زنجیر همین بود که عریان نشود
هرچه هم بود ولی پیرهنی در بر داشت

دختری داشت ولی روسری اش دست نخورد
دختری داشت ولی دختر او معجر داشت

یک نفر کشته شد و هفت کفن آوردند
پاره هم میشد اگر، یک کفن دیگر داشت

السلام ای بدن بی کفن کربُبلا
سوره ی یوسف بی پیرهن کربُبلا
شهادت هفتمین ستاره آسمان امامت و ولایت بر تمامی شیعیان تسلیت باد.

توطئه‌ی هارون عباسی برای قتل امام کاظم(علیه السلام)

هارون عبّاسی پس از اینکه سال‌ها امام کاظم‌(علیه السلام) ‌را زندانی کرد تصمیم بر قتل آن حضرت گرفت ولی به هر کدام از درباریانش از فرماندهان لشکر و دیگران که تصدّی این جنایت را پیشنهاد می ‌کرد؛تن زیر بار نمی ‌دادند.

عاقبت از مناطق دوردستی که مردمشان از دین و اولیای دین آگاهی چندانی نداشتند کمک خواست.از آنجاها پنجاه نفر از افراد شرور که نه از دین و خدا و پیامبر چیزی می ‌دانستند و نه اصلاً زبان عربی بلد بودند آمدند. هارون از روی آزمایش از آنها پرسید: خدای شما کیست و پیغمبرتان چه کسی است؟مترجم سخن آنها را برای هارون ترجمه کرد که می ‌گویند:ما نه خدایی می‌ شناسیم و نه پیامبری.

هارون از این سخن خوشحال شد و پیش خود گفت: همینان بهترین وسیله هستند که من به مقصودم برسم.دستور داد آنها را شمشیر به دست به جایگاه امام(علیه السلام) بفرستند که آن حضرت را به قتل برسانند. خودش هم از دریچه‌ای که مشرف به زندان بود تماشا می‌کرد.ولی با کمال تعجّب دید همین که آنها وارد زندان شدند و چشمشان به امام افتاد دست و تنشان لرزید و شمشیرها را به زمین انداختند و خودشان در برابر امام به سجده افتادند!!

رهبری یعنی

 اسحاق کندی فیلسوف عراق بود. او به تألیف کتابی پرداخت که قرآن دارای تناقض است و برای نوشتن آن چنان سرگرم و مشغول شد که از مردم کناره گرفت و به تنهایی در خانه خویش به این کار مبادرت می ورزید تا اینکه یکی از شاگردان او به محضر امام حسن عسکری علیه السلام شرفیاب شد. امام به او فرمود: آیا در میان شما یک مرد رشید و جوانمرد پیدا نمی شود که استاد شما را از این کاری که شروع کرده منصرف سازد؟
عرض کرد: ما از شاگردان او هستیم، چگونه می توانیم در این کار یا کارهای دیگر بر او اعتراض نماییم!
امام علیه السلام فرمود: آیا آنچه بگویم به او می رسانی؟
گفت: آری. فرمود: نزد او برو و با او انس بگیر و او را در کاری که می خواهد انجام دهد یاری نما، آنگاه بگو سؤالی دارم آیا می توانم از شما بپرسم؟ به تو اجازه سؤال می دهد، بگو: اگر گوینده قرآن نزد تو آید، آیا احتمال می دهی که منظور او از گفتارش معانی دیگری غیر آن باشد که تو پنداشته ای؟ خواهد گفت: امکان دارد، چون او اگر به مطلبی توجه کند می فهمد و درک می کند. هنگامی که جواب مثبت داد بگو: از کجا اطمینان پیدا کرده ای که مراد و منظور قرآن همان است که تو می گویی؟! شاید گوینده قرآن منظوری غیر از آنچه تو به آن رسیده ای داشته باشد، و تو الفاظ و عبارات را در غیر معانی و مراد آن بکار می بری! آن مرد نزد اسحاق کندی رفت، و به همان ترتیب با او مهربانی کرد تا سرانجام سؤال را مطرح نمود،کندی از او خواست که سؤال خود را تکرار کند، و به فکر فرو رفت، وآن را بنا بر لغت محتمل بر حسب اندیشه ممکن دانست.
شاگردش را سوگند داد که این سؤال از کجا برای تو مطرح شد. شاگرد گفت: چیزی بود که به خاطرم رسید و سؤال کردم! گفت: ممکن نیست تو و افرادی مانند تو به چنین سؤالی راه یابند. بگو این سؤال را از کجا آوردی؟
شاگرد گفت: ابو محمد امام حسن عسکری علیه السلام به من چنین فرمان داد.
کندی گفت: اینک درست گفتی، چنین سؤالی جز از آن خاندان نمی تواند باشد، آنگاه آنچه در آن زمینه نوشته بود در آتش ریخت و سوزاند!

(مناقب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۲۴)

پاسخ به دلنوشته شهیندخت مولاوردی برای یادداشت "اصلاحات با واکر!"

🔻پاسخ شهیندخت مولاوردی به یادداشت روز سه‌شنبه ام‌ در روزنامه جوان تحت عنوان «اصلاحات با واکر» که نکاتی در مورد نامزد شدن اعظم طالقانی بود، با یک گزاره‌ نادرست آغاز می‌شود‌: «روزنامه جوان به مدیرمسئولی یکی از اعضای شاخص جمنا... » مدیرمسئول روزنامه جوان سمتی در جمنا ندارد. نمی‌خواهیم بگوییم معاون رئیس‌جمهور خواسته دروغی را نشر دهد، لابد شلوغی فعالیت‌های انتخاباتی برای دفاع از عملکرد دولت، زمانی برای کسب اطلاعات درست باقی نگذاشته است.

🔻مولاوردی در ادامه، روزنامه جوان را متهم می‌کند که ثبت نام اعظم طالقانی را بهانه کرده تا به دولت بتازد! یادداشت روزنامه جوان چند انتقاد مشخص و نه تخریب و تاختن به اصلاح طلبان داشت و اینکه انتقادات آرام به اصلاح طلبان، تخریب و تاختن به دولت عنوان شود، یادآور برخورد نامناسب وزیر راه با سؤال معمولی یک خانم خبرنگار است که البته معاون امور زنان از کنار آن با سکوت گذشت!

🔻مولاوردی در نوشته خود پای هر امری را وسط می‌آورد تا ثابت کند روزنامه جوان توهین کرده است؛ از برداشت اشتباه و وسط کشیدن پای آیت‌الله طالقانی (که هیچ اشاره‌ای به ایشان در یادداشت تلویحاً و تصریحاً نشده بود) تا مبارزات سیاسی اعظم طالقانی در زمان شاه و نسبت فامیلی با آیت‌الله طالقانی و نمایندگی مجلس او. شاید خانم معاون در جریان نیستند، اما نه مبارزات سیاسی و نه نمایندگی مجلس، گرچه ارزشمند، ولی سابقه اجرایی محسوب نمی‌شود.

🔻مولاوردی می‌نویسد: «دردا که دل نویسنده با ادبیات سخیفی که در مورد این بانوی بزرگوار و نمونه زن مسلمان معاصر به کار برده خنک نشده و در کمال تعجب متعرض مجاهد نستوه و به تعبیر امام راحل(ره)ابوذر زمان آیت‌الله طالقانی هم شده و افاضه می‌کند: «اگر به جای خانم طالقانی، آقای طالقانی هم بود، رد صلاحیت می‌شد‌!»

🔻تعرض به آیت‌الله طالقانی تهمتی است که ناشی از فهم نادرست مطلب است. در متن یادداشت پس از اشاره به نداشتن سابقه اجرایی اعظم طالقانی و سبقه سیاسی او آمده که «بنابراین اگر قرار است تکلیف‌ رجل سیاسی‌ با کاندیداتوری یک زن روشن شود، آن زن حتماً اعظم طالقانی نمی‌تواند باشد؛ چه آنکه او اگر به‌جای «خانم» طالقانی، «آقای» طالقانی هم بود، صلاحیتش رد می‌شد‌. » در واقع خانم معاون لابد به دلیل از دست دادن آرامش پس از خواندن یک یادداشت انتقادی و شتابزدگی در نگارش پاسخ، نتوانسته دریابد که مقصود از «خانم» زن بودن و مقصود از «آقا» مرد بودن است و اساساً در آن یادداشت هیچ‌گونه اشاره‌ای به آیت‌الله طالقانی نشده، چه آنکه معتقدیم احترام به زن یعنی شخصیت او را وابسته به همسر و پدر او ندانیم و نیز نسبت‌های فامیلی را دخیل در سیاست نکنیم.

🔻پاسخ به ادبیات «دل خنک شدن... »، «رو که نیست... »، «ادبیات سخیف... »، «طالقانی نیامده جای شما را تنگ کند... » و امثالهم را در شأن روزنامه جوان نمی‌دانیم و می‌گذریم؛ معاون رئیس‌جمهور عصبانی بوده و عنان از کف داده، ما چرا خود را آلوده کنیم؟

📍فقط بر نکات‌مان اصرار می‌ورزیم که: اعظم طالقانی نه به دلیل زن بودن بلکه به دلیل نداشتن سابقه اجرایی، نداشتن تحصیلات عالیه، سابقه سیاسی در مخالفت با نظام و به دلیل ناتوانی جسمی در اداره قوه مجریه، رد صلاحیت خواهد شد و ربط دادن این امور به «زن بودن» فرافکنی و سوءاستفاده از احساسات زنان است.‌ توقع تأیید صلاحیت زنان به صرف زن بودن و بدون تکیه بر توانایی‌های آنان توهین به جنس زن است‌. اصرار داریم شهیندخت مولاوردی موظف است به‌جای شعار دادن، به وضعیت زنان بی‌سرپرست، دستفروشان و ... برسد و به‌جای اصرار بر حضور زنان در استادیوم‌های مردان، پی افزایش فضاهای ورزشی زنانه باشد و نگارش دلنوشته در جواب انتقادات روزنامه جوان چیزى از این وظیفه کم نمی‌کند. ‌‌

کبری آسوپار

روزنامه جوان / ۳۱ فروردین ۹۶

🔰حمید رسایی: در این متن تامل کنید: "ظاهرا در مورد صلاحیت آقای احمدی نژاد، نظام بعد از هشت سال، رسید به همان جایی که بی بصیرت های سال ١٣٨٨ می گفتند."

این متن که نوشته یکی از عناصر فراری است و متن های شبیه آن، در حال حاضر که خبر ردصلاحیت محمود احمدی نژاد منتشر شده، در فضای مجازی دست به دست می شود تا به مخاطبش القا کند که دیدید سال 88 ما راست می گفتیم....

و اما پاسخ آن:

بی بصیرت های سال 88 (یعنی عناصر و عوامل فتنه و ساکتین فتنه) نظام اسلامی را به تقلب در آرای مردم متهم می کردند. این موضوع چه ارتباطی دارد با رد صلاحیت احمدی نژاد!

بی بصیرت های سال 88 وقتی در برابر رای مردم قرار گرفتند و همین شورای نگهبان، انتخابات را تایید کرد، ریختند در خیابان و بانک آتش زدند و چادر از سر زنان کشیدند. آیا احمدی نژاد هم همین رفتار را انجام داده!

بی بصیرت های سال 88 مورد تایید و حمایت رسانه های بیگانه و دشمنان این ملت قرار گرفتند و مهر سکوت بر لبانشان زدند. آیا الان هم این جماعت از ردصلاحیت او عصبانی اند و بنگاه خبرپراکنی شان به دفاع تمام قد از احمدی نژاد پرداخته!

بله اگر احمدی نژاد در تقابل با این تصمیم قانونی شورای نگهبان - هرچند از نگاه وی، تصمیم ناصحیحی بوده باشد - مردم را به آشوب فرا بخواند، و به دامن رسانه های بیگانه پناه ببرد و دست در دست غاصبین این ملت بگذارد، تازه می شود شبیه سران فتنه و کودتا سال 88.

بنابر این جایی که امروز احمدی نژاد ایستاده با جایی که یک عده فتنه گر مواجب بگیر، در سال 88 ایستاد بودند و سیلی اش را هم از نظام اسلامی با قدرت خوردند، خیلی فاصله دارد.

احمدی نژاد اگر هم روزی در همان جا قرار بگیرد، تازه می شود شبیه این جماعت فتنه گر، پس تصمیم سال 88 ما در حمایت از اقدامات خوب تو کاملا درست بوده.

در برابر خبر ردصلاحیت محمود احمدی نژاد و تایید حسن روحانی، خیلی ها متعجبند و لبخند تلخی گوشه صورتشان نقش بسته است. تنها یک نکته می تواند مخاطب را به تامل وادارد: رد احمدی نژاد و تایید روحانی بر اساس "مصلحت" بوده است و نه عدالت و الا اقتضای عدالت، رد صلاحیت روحانی هم بود.

در این باره نمی توان خیلی زود به جمع بندی رسید و باید منتظر جابجایی مهره های دیگری باشیم که روی این صفحه شطرنج قرار دارد و هنوز تکان داده نشده. امیدواریم حالا که کار به اینجا رسیده، احمدی نژاد زیر میز صفحه شطرنج نزند و پایبندی اش را به چارچوب های قانونی نشان دهد.

فارغ از خلاء قانونی که درخصوص ردصلاحیت رئیس جمهور مستقر وجود دارد، تایید صلاحیت روحانی، یک توجیه معرفتی و تمدنی مهم دارد. روحانی و دولت غربگرای او نباید از طرف حاکمیت کنار زده شوند؛ بلکه همان مردمی که به روحانی رای دادند، باید او را کنار بگذارند. دقیقا همان منطقی که در خصوص مذاکرات و برجام صدق می کرد، درخصوص تایید صلاحت روحانی هم صادق است. یعنی این مسیر یکبار باید تا انتها طی شود و زمانی که مردم نسبت به غلط بودن این راه اقناع شدند، آنوقت زمان کنار رفتن فرا می رسد. اما روحانی اگر توسط یک نهاد حاکمیتی رد صلاحیت شود، همه ی ناکارآمدی و خیانت های دولتش، زیر سایه ی سنگین مظلوم نمایی و حاشیه های ردصلاحیت نادیده گرفته میشد و فرآیند اقناع عمومی در سطح ژورنالیستی باقی می ماند. کنار زدن روحانی باید در فرآیند مردمی انتخابات صورت بگیرد و حتی اگر قرار است از طرف حاکمیت صورت پذیرد، باز باید طی یک فرآیند اقناعی و مردمی و به دست نمایندگام مردم باشد، دقیقا همانند روشی که امام درخصوص کنار زدن بنی صدر به کار گرفت. تایید صلاحیت روحانی، در کنار شکست مذاکرات و برجام، باعث ارتقای سطح فکری و تحلیلی جامعه خواهد شد؛ و نهایتا باعث غنی شدن معرفت سیاسی جامعه می شود و این در نگاه تمدنی گرچه ضرر مقطعی دارد، اما در نهایت برای تکمیل فرآیند دولت اسلامی و حرکت به سمت جامعه ی اسلامی لازم است. 

علی جعفری

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «چه در دوره‌ی دولت قبلی آمریکا، چه در دولت فعلی آمریکا، یکی از ترفندهای دشمن این بوده است که مرتّب تهدید کنند به جنگ؛ و [اینکه] گزینه‌ی نظامی روی میز است. آن مسئول اروپایی هم، میگوید که جنگ در ایران حتمی بود؛ اگر برجام نبود، حتماً جنگ بود؛ دروغ محض! چرا میگویند جنگ؟ برای اینکه ذهن ما برود به جنگ [امّا] جنگ واقعی چیز دیگر است؛ جنگ واقعی جنگ اقتصادی است» ۲۷/۱۱/۹۵

هفتاد و هشتمین شماره خط حزب‌الله با سخن هفته‌ای درباره هدف دشمن از ایجاد غفلت «ایجاد ضعف و تزلزل در مسئولین و القای احساس «نمی‌شود و نمی‌توانیم» با عنوان «دوقطبی دروغین جنگ و برجام» منتشر شد.
گزارش هفته‌ی این شماره با عنوان «خدمت به مردم، بالاترین عبادت» به ویژگی های تقوای یک مسئول یا مدیر حکومت اسلامی،  پرداخته است.
تصویر ویژه این شماره عکسی از حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی در سعدیّه شیراز است که به‌مناسبتروز بزرگداشت سعدی منتشر شده است.
هفتاد و هشتمین شماره‌ی خط حزب‌الله  به  ارواح طیبه  شهدای حادثه تروریستی فوعه و کفریا تقدیم شده‌است.
نسخه‌ی PDF نشریه در سه نسخه‌ی تابلوی اعلانات، A۴ جهت مطالعه و A۳ برای چاپ و تکثیر روی خروجی پایگاه KHAMENEI.IR قرار گرفته و عموم امت حزب‌الله می‌توانند آن را چاپ و در محافل انقلابی، نمازهای جمعه، هیئت‌های مذهبی و پایگاه‌های بسیج توزیع کنند.
برای دسترسی به آرشیو نشریه می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.

امریکایی ها این روز ها میگویند ایران "تهدید جهان" است ، این واژه تهدید جهان یا تقویت کننده ترور مدرن شده همان "#محور_شرارت است که پس از توافق پاریس و تهران و بروکسل به ایران اطلاق شد. طبق معمول این هم به برجام مربوط نیست ، اما اگر قرار باشد ، با توافق و بی توافق ، این حرف و حدیث ها علیه کشور وجود داشته باشد ، پس چرا گفتند هسته ای مزاحم " ایران دوستی " در جهان است ؟ حالا که هسته ای تعطیل شد ، ایران هراسی به ایران دوستی تبدیل شده است؟! 

مهدی تبار

📍یکم:

۲۶ خرداد ۸۸ جلسه ای به دعوت رهبر معظم انقلاب برگزار و از اعضای ستاد چهار کاندیدا خواسته می شود هر مطلبی را می خواهند در خصوص انتخابات مطرح کنند. عمده دلایلی که توسط اعضای ستاد میرحسین موسوی و کروبی، در ادعای تقلب مطرح می شود به قبل از انتخابات برمی گردد:
اینکه احمدی نژاد مردم را فریب داده. با افزایش حقوق کارمندان و بازنشستگان، با توزیع سهام عدالت در روستاها، با پخش سیب زمینی، با افتتاح پیش از موعد راه آهن شیراز_اصفهان و کرمان_زاهدان، با دروغ ها و تهمت هایش و معادل کردن کاندیدای ما(یعنی موسوی) با آقای هاشمی و ...

📍دوم:
ایرادی که از طرف هواداران احمدی نژاد و یا هر مخالف فتنه ای در سال ۸۸ به جنبش سبز مطرح می شود، نه اعتراض آنها است و نه مطالبه رایی که فکر می کردند دزدیده شده. بلکه تنها یک کلمه است: «قانون»
اینکه اعتراض و مطالبه را از طریق ساز و کار قانونی پیگیری کنند نه اردوکشی های خیابانی.

📍سوم:
اگر از دید اصلاح طلبان افزایش حقوق کارمندان، سهام عدالت، افتتاح های پیش از موعد و... فریب دادن مردم است و آن را معادل تقلب در انتخابات می دانند پس چه شده است که در مقابل رفتارهای رئیس جمهور کنونی سکوت کرده اند؟!
از آن طرف، هواداران دولت وقت که در سال ۸۸ همنوا با رهبر انقلاب، فتنه گران را دعوت به تبعیت از قانون و شورای نگهبان می کردند، حال چه شده است که خود مرجع قانونی کشور را تهدید کرده و در تایید یا رد صلاحیت کاندیدایشان برای شورای نگهبان شاخ و شانه می کشند و مردم را دعوت به تجمعات غیرقانونی می کنند؟! مگر حرف امام را یادشان رفته که: «غلط می‌کنی قانون را قبول نداری! قانون تو را قبول ندارد...نمی‌توانی قبول نداشته باشی.»؟!

▫️حرف بسیار است و درد بسیارتر. خلاصه اش میشود اینکه برگردید به مواضعتان. همین.

✍🏻 مریم_پوست_فروش

انتظار

 از پیامبر خدا صلى الله علیه وآله درباره جایگاه نماز، سؤال شد. حضرت فرمودند:
نماز از احکام دین است که در آن، رضایت پروردگار نهفته است و روش پیامبران است بسبب جلب محبت فرشتگان و هدایت و نور معرفت و برکت در رزق و راحتی در بدن و ناراحتی شیطان است. نماز سلاح در برابر کافران و باعث مستجاب شدن دعاها و قبولی اعمال می‌شود. توشه مؤمن است از دنیا برای سفر آخرت و شفیع مؤمن است برابر ملک مأمور قبض روح و انیس انسان و فرش او در قبر و جواب نکیر و منکر می‌باشد. نماز مؤمن در صحرای محشر، تاج سر او و نور صورت او و لباس او و پوششی بین او و آتش جهنم است و حجت بنده برابر پروردگار متعال است. نماز نجات دهنده بدن مؤمن از آتش جهنم و مجوز عبور او از صراط و کلید بهشت و مهریه حوریه‌های بهشتی و بهای بهشت است. با نماز است که بنده به درجات عالی می‌رسد؛ چرا که نماز، تسبیح و تهلیل و حمد و تکبیر و تمجید و تقدیس و گفتار و دعا است. (مستدرک الوسائل ج : 3 ص : 77 )