سراج معلم

لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم-لا موثر فی الوجود الا الله -امام خامنه ای:ان‌شاءالله تا ۲۵ سال آینده چیزی به نام رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت

سراج معلم

لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم-لا موثر فی الوجود الا الله -امام خامنه ای:ان‌شاءالله تا ۲۵ سال آینده چیزی به نام رژیم صهیونیستی وجود نخواهد داشت

سراج معلم

هدف دادن اطلاعاتی در مورد دین و دنیاست
امیرالمومنین در حدیثی زیبا در راستای بصیرت افزایی می فرمایند: « کور آن کسی نیست که چشم ندارد ، بلکه کسی است که بصیرت ندارد. (کنزالعمال حدیث 1220) امام صادق(ع) می فرماید: عموی ما عباس بن علی، بصیرتی نافذ و استوار داشت. تعریفی بسیار زیبا از بصیرت : ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺧﺪﻣﺖ مقام معظم ﺭﻫﺒﺮﯼ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﺗﺮﺑﯿﺖﮐﻨﯿﻢ. آقا ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﻣﻨﻈﻮﺭﺗﻮﻥ ﺍﺯ ﺑﺎ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﭼﯽ ﻫﺴﺖ؟ ﻋﺮﺽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ: ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻣﺜﻞ ﻣﻘﺪﺍﺩ ﮐﻪ ﭼﺸﻤﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﻮﻻﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﮔﻮﺵ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻭﻟﯿﺸﺎﻥ... آﻗﺎ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ. ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻓﺮﺩ ﺑﺼﯿﺮ, ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﻣﺜﻞ ﻣﺎﻟﮏ ﺍﺷﺘﺮ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ امیرالمؤمنین (علیه سلام) ﺩﺭ ﻭﺻﻔﺶ ﻣﯿﻔﺮﻣﺎﯾﻨﺪ: مالک ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﺍی اﺳﺖ ﮐﻪ ﺍگرﺩﺭ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻣﻮﻻﯾﺶ ﻭ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﺩﻗﯿﻘﺎ" ﮐﺎﺭﯼ را ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﺰﺩ ﻣﻮﻻﯾﺶ ﺑﻮﺩ، ﻣﻮﻻﯾﺶ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻣﺮ ﻣﯿﮑﺮد... ﺑﺼﯿﺮﺕ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﻏﯿﺒﺖ ﻣﻮﻻﯾﺖ هم ﺑﺪﺍﻧﯽ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﺍ عمل کنی به نقل از qaemworld.blog.ir - هرگونه برداشت از این وبلاگ حتی بدون ذکر منبع آزاد است!

آخرین نظرات

۱۷۸ مطلب با موضوع «اجتماعی» ثبت شده است

مصطفی ظاهری  رجانیوز: در یک ماهه آخیر شاهد افتتاح نمونه اولیه و ماک‌آپ یک به یک فضاپیمای سرنشین‌دار ایرانی و پرتاب ماهواره فجر بوده ایم و رسانه های سازش طلب که از ابتدای شروع دولت یازدهم در یک تخریب همه جانبه و هماهنگ دائماً به خلاف گویی از ویرانی ها و رکود اقتصادی اختلاس و رانت های بزرگ اقتصادی در دولت نهم و دهم قلم فرسایی کرده و تمامی دستاوردها را با سیاه نمایی نادیده می انگارند بگونه ای که هیچ فعالیت مثبتی در دولت گذشته رخ نداده و تمامی دولتمردان و وزرا که غالب آنها سابقه جبهه و جنگ و مبارزات انقلابی و تحصیلات آکادمیک و تجربیات مدیریتی عالی داشته اند هدفشان نابودی اقتصاد و فرهنگ و سیاست این مملکت بوده و تنها به منافع مادی و ثروت اندوزی و کسب قدرت می اندیشیده اند.

در کنار این تخریب همه جانبه و القای دروغ های خود ساخته به بدنه جامعه، در دروغی بزرگتر افتتاح پروژه های برجسته علمی کشور را نیز نتیجه مدیریت دولت اعتدال دانسته و تمامی این دستاوردها را به پای مدیریت دولت یازدهم تبلیغ می کنند.

و این سوال در یک مقیاس کوچکتر از تمامی دستاوردها ذهن ها را به خود درگیر می کند و آن اینکه سهم دولت یازدهم از افتتاح پروژه فضاپیمای سرنشین دار و پرتاب ماهواره فجر به فضا چه مقدار بوده است؟

برای پاسخگویی به این سوالات ابتدا می بایست به بازخوانی عملکرد دولت یازدهم در حوزه دفاعی و فضایی بپردازیم.

دولت یازدهم بودجه وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح را که در سال ۹۲ به میزان ۱۳۶.۹۲۵ هزار میلیارد ریال بوده است به یک ششم آن یعنی ۲۰.۹۲۹ هزار میلیارد ریال در سال ۹۳ کاهش داده است.

همچنین حذف ماده ۱۹۷ قانون پنجم توسعه در لایحه بودجه سال های ۹۳ و ۹۴ از دیگر نقاط بحث برانگیز بودجه ای دولت یازدهم در حوزه دفاعیست. ماده ۱۹۷ برنامه پنجم مربوط به تقویت بنیه دفاعی کشور است که دولت را مکلف می کند در لایحه بودجه سنواتی، نسبت به افزایش ۲درصد سالانه سهم اعتبارات دفاعی در طول برنامه اقدام و پیش بینی لازم را به عمل آورد.

فرهیختگان آنلاین(FDN.ir) نوشت: پلاکاردهای توزیع‌شده ازسوی بسیج شهرداری تهران در راهپیمایی 22‌بهمن در جلسه دیروز شورا کار اعضای شورای شهر را به درگیری لفظی کشاند. در راهپیمایی چهارشنبه هفته گذشته پلاکاردهایی با شعار «توافقات ننگین مایه ذلت ماست» بین مردم توزیع شده بود که گویا از طرف بسیج شهرداری تهران توزیع شده است. این شعارها باعث شد برخی اعضای شورای شهر تهران نسبت به عملکرد این زیرمجموعه از شهرداری تهران اعتراض کنند.

همه اینها باعث شد دیروز و در زمان بررسی بودجه 10 میلیارد تومانی بسیج شهرداری در صحن علنی شورا، محسن سرخو از همکارانش بخواهد این بودجه را کمتر کنند. استدلال این عضو شورا این است که «چرا باید این بودجه صرف مخالفت با دولت و کارهای جناحی و حزبی شود.» در همین زمان محسن پیرهادی، عضو شورای شهر تهران که همزمان رئیس بسیج شهرداری هم هست، به مخالفت با سرخو برخاست و رو به همکارش در شورا گفت: «تصویر شما از این رویکرد بسیج مخالفت با آمریکا و دولت است، در حالی که تا امروز هیچ دولتی به رویکرد بسیج اعتراض نکرده است، اما اگر اعتراض کند هم از گفتمان انقلاب خارج نمی‌شویم.» پیرهادی گفته‌های سرخو را توهین به بسیج قلمداد کرد، اما مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران پاسخش را داد و گفت: «آنقدرها هم به بسیج توهین نشده است.»

اما موضوع به همین جا ختم نشد و در حالی که رئیس شورا همه را به آرامش دعوت می‌کرد، گفت‌و‌گوهای سرخو که صندلی‌اش در صحن شورا دقیقا پشت پیرهادی قرار دارد ادامه پیدا کرد و تا جایی پیش رفت که هر دو به مشاجره لفظی با هم پرداختند که درنهایت با چند صلوات مساله ختم شد و بودجه 10 میلیارد تومانی بسیج شهرداری نیز به تصویب رسید.
شهرداری بر زیرمجموعه‌اش نظارت کند محسن سرخو در پایان جلسه و در گفت‌و‌گو با فرهیختگان دلیل اعتراض خود را تشریح کرد. به گفته او، بودجه بسیج شهرداری هم جزء اعتبارهای فرهنگی است. وقتی یک مجموعه فرهنگی وجود دارد که ربطی به شهرداری ندارد، به شورای شهر تهران ربطی پیدا نمی‌کند، اما وقتی درباره بودجه شهرداری صحبت می‌کنیم این بودجه باید در راستای اهدافی هزینه شود که در برنامه پنج‌ساله شهر تهران پیش‌بینی شده است. سرخو معتقد است: «10 میلیارد تومان برای بسیج شهرداری و چندصد میلیارد تومان برای معاونت فرهنگی بودجه پیش‌بینی شده است که بخشی از این بودجه صرف امور تبلیغاتی می‌شود، اما این تبلیغ‌ها نباید در راستای تضعیف دولت باشد.» به نظر این عضو شورای شهر تهران شهرداری از یک طرف انتظار دارد برای ساخت مترو و تامین اتوبوس دولت به آنها کمک کند اما از طرف دیگر اگر قرار باشد در سطح شهر و مکان‌های مختلف از طرف یکی از زیرمجموعه‌های شهرداری پلاکاردهایی در مخالفت با دولت و تضعیف دولت نصب شود، دولت دیگر برای کمک به شهرداری توجیهی ندارد. این عضو شورا می‌گوید وقتی مسئولان دولتی را بدون بحث کارشناسی و یک‌طرفه و صرفا با دید جناحی به انجام‌ندادن وظیفه متهم می‌کنند این موضوع بر روابط شهرداری و دولت تاثیر منفی خواهد گذاشت اما شورای شهر معتقد است باید این روابط حفظ شود. سرخو همه حرف خود را همین موضوعات می‌داند که به نظر او افراد تندرو و جناحی این بحث‌های کارشناسی به مذاقشان خوش نمی‌آید و واکنش‌های تند و پرخاشگرانه و توام با افترا و اتهام از خود نشان می‌دهند. این عضو شورا معتقد است شاید مجموعه شهرداری تهران هم از این موضوع بی‌اطلاع بوده باشند اما باید کنترل کنند که این بودجه به چه مصرفی می‌رسد و اگر می‌بینند در راستای اهداف شهرداری نیست نباید هزینه کنند. سرخو با اشاره به اینکه باید نظارت و مراقبت در این زمینه وجود داشته باشد می‌گوید: «هزینه‌های فرهنگی نباید مغایر با برنامه پنج‌ساله باشد. در برنامه پنج‌ساله شهرداری تهران بودجه‌ای و ردیفی برای تضعیف دولت پیش‌بینی نشده است.» به اعتقاد او قرار نیست بودجه شهر تهران مصرف «پوسترهای رئیس دولت قبل شود» و در سطح راهپیمایی توزیع شود و شورای شهر تهران چنین اجازه‌ای نداده است. به عقیده او دیدگاه‌های جناحی نباید از محل بودجه شهرداری پیگیری شود، کسانی که می‌خواهند کار جناحی کنند «از جیب خودشان هرچقدر می‌خواهند هزینه کنند» اما کار حزبی و سیاسی نباید در قالب بسیج انجام شود و بسیج نباید وارد بحث‌های جناحی شود.

نویسنده : عنوان پلاکاردها بوده "توافقات  ننگین مایه ذلت ماست" مگه توافقات دولت ننگین بوده که به آقای سرخو برخورده ! مردم از این پلاکارد این را می فهمند که هیچ توافق نامه ننگینی هرگز امضا نخواهد شد. چرا هر پلاکاردی که مخاطب آن آمریکاست مخالفت با دولت محسوب می شود؟

بیشتر باید خاطرات غرورآفرین گذشته را مرور کرد و باز هم مانند دکتر تقی‌پور اشک شوق و غرور ریخت و دل‌مان را خوش کنیم و یادمان برود که دکتر سلیمانی چه تذکرهایی می‌دهد و یادمان برود که تقی‌پور می‌نالد که اگر حواستان نباشد، این سرمایه ارزشمند نیروی انسانی را کوچ می‌دهند به سمت خارج و این به غیر از خیانت به سرمایه بزرگ انسانی کشور نیست. چقدر این دو حرص خوردند و ما را حرص دادند که نکند...

میزگرد فرصت‌ها، چالش‌ها و پیشرفت‌های هوا و فضا در ایران با حضور آقایان سلیمانی و تقی‌پور/

ماهواره امید از صفر تا صد، از صد تا صفر / روایت دو وزیر ارتباطات از فراز و فرود پروژه فضایی ایران/ وقتی اشک دو وزیر در می‎آید

بیشتر باید خاطرات غرورآفرین گذشته را مرور کرد و باز هم مانند دکتر تقی‌پور اشک شوق و غرور ریخت و دل‌مان را خوش کنیم و یادمان برود که دکتر سلیمانی چه تذکرهایی می‌دهد و یادمان برود که تقی‌پور می‌نالد که اگر حواستان نباشد، این سرمایه ارزشمند نیروی انسانی را کوچ می‌دهند به سمت خارج و این به غیر از خیانت به سرمایه بزرگ انسانی کشور نیست. چقدر این دو حرص خوردند و ما را حرص دادند که نکند...

گروه اجتماعی- رجانیوز: شاید کمتر بتوان دو وزیر متوالی را یافت که کنار هم بنشینند و همچنان روابط حسنهای با هم داشته باشند، اما دکتر سلیمانی و دکتر تقیپور دو وزیر ارتباطات متوالی هستند که نه تنها روابطشان حسنه است، بلکه هر کدام از دستاوردها و تلاشهای دیگری نیز میگوید.

به گزارش رجانیوز، دو وزیر دولتهای نهم و دهم تنها وزیر ارتباطات نبودند بلکه جزو پایهگذاران فناوری فضایی و تولید ماهواره در کشور هستند و سابقه همکاریشان برمیگردد به تولد ماهواره آن هم درست از نقطه صفر؛ نقشآفرینی این دو نه بر اساس مدیریت از راه دور بلکه مشارکت فعال به عنوان استادان برجسته کشور بوده است.

اما این روزها هر دو گلایه دارند، تلاششان برای اثبات مزایای صنعت فضایی کشور و درآمدزایی ماهواره برای کشور بیشتر متأثر کننده است که چه شده دو استاد و پیشکسوت فضایی کشور باید واضحات را هم در کشور تبیین کنند، نکند که کرکره مباحث فضایی را به بهانهی توافقی دیگر پایین بکشند.

البته بیشتر باید خاطرات غرورآفرین گذشته را مرور کرد و باز هم مانند دکتر تقیپور اشک شوق و غرور ریخت و دلمان را خوش کنیم و یادمان برود که دکتر سلیمانی چه تذکرهایی میدهد و یادمان برود که تقیپور مینالد که اگر حواستان نباشد، این سرمایه ارزشمند نیروی انسانی را کوچ میدهند به سمت خارج و این به غیر از خیانت به سرمایه بزرگ انسانی کشور نیست. چقدر این دو حرص خوردند و ما را حرص دادند که نکند...

این میزگرد با همکاری مؤسسه سیاست پژوهی تمدن اسلامی برگزار شده و نشریه رمز عبور در جدیدترین شماره خود آنرا منتشر کرده است.

تحقیقات در حوزه هوا و فضا در ایران به چه زمانی باز میگردد و اصولاً چه کشورهایی و براساس چه نیازی سراغ این حوزه رفتهاند؟

تقیپور: بحث فناوری فضایی در دنیا به سال ۱۹۴۷ در شوروی سابق و به موازات آن در غرب بازمیگردد. در ایران نیز قبل از پیروزی انقلاب یک برنامه برای استفاده از ماهواره بود خصوصاً در حوزه مخابراتی، ماهوارههایی خریداری شود البته الان فرصت بحث نیست اما قبل از انقلاب نه تنها در عرصههای فضایی بلکه در هیچ یک از فناوریهای پیشرفته ورود نداشتیم و حتی در فناوریهای متوسط و پایین هم صاحب تکنولوژی نبودیم و بیشتر واردکننده و مونتاژگر بودیم. خوشبختانه با روحیه خودکفایی و استقلال بعد از انقلاب خصوصاً بعد از جنگ تحمیلی و در صنایع دفاعی موتور محرک بسیاری از فناوریها در کشور روشن شد و تا آنجایی که به خاطر دارم، در ایران از سال ۷۰ فعالیت در حوزه فضایی آغاز شد و کارهای اولیه و مباحث شروع شد و بعد از دو سال به این نتیجه رسید که باید کشور به علت محرومیتهای موجود به سمت فضایی شدن حرکت کند. آقای دکتر سلیمانی قطعاً از بنده بهتر استحضار دارد که ما چند بار برای استفادههای مخابراتی قرارداد ساخت ماهواره را با کشورهای صاحب فناوری منعقد کردیم اما این قراردادها به نتیجه نرسیده از طرف دیگر بحث فناوریهای فضایی، فناوری میان رشتهای است که میتوان پیشران چند صنعت و تکنولوژی نظیر مخابرات، الکترونیک و کنترل، کامپیوتر، خود سازه و مکانیک باشد. با توجه به دانش بالای موجود در کشور، تصمیم گرفته شده تمام مشقتهای تبدیل دانش به فناوری تحمل شود تا در سال ۱۳۸۴ این بحث به صورت جدی با مدیریت آقای دکتر سلیمانی پیگیری شد و دو تیم در کشور این کار را پیگیری میکرد و به فاصله کمی کشور توانست در سال ۸۵ وارد باشگاه کشورهای فضایی با پرتاب اولین ماهواره شود.

می گویند زمانی که قرار بود دادگاه لاهه برای رسیدگی به دعاوی انگلیس در ماجرای ملی شدن صنعت نفت تشکیل شود، دکتر مصدق با هیات همراه زودتر از موقع به محل رفت. در حالی که پیشاپیش جای نشستن همه ی شرکت کنندگان تعیین شده بود دکتر مصدق رفت و روی صندلی انگلستان نشست. قبل از شروع جلسه یکی دو بار به دکتر مصدق گفتند که اینجا برای هیات انگلیسی در نظر گرفته شده و جای شما آن جاست اما پیرمرد تحویل نگرفت و روی همان صندلی نشست.

جلسه داشت شروع می شد و هیات نمایندگی انگلیس روبروی دکتر مصدق منتظر ایستاده بود تا بلکه بلند شود و روی صندلی خودش بنشیند اما پیرمرد اصلاً نگاهشان هم نمی کرد.
جلسه شروع شد و قاضی رسیدگی کننده به مصدق رو کرد و گفت که شما جای انگلستان نشسته اید و جای شما آن جاست.
کم کم ماجرا داشت پیچیده می شد که مصدق بالاخره به حرف آمد و گفت:خیال می کنید نمی دانیم صندلی ما کجاست و صندلی انگلیس کدام است؟ نه آقای رییس، خوب می دانیم جایمان کجاست اما راستش را بخواهید چند دقیقه ای روی صندلی دوستان نشستن برای خاطر این بود تا دوستان بدانند برجای ایشان نشستن یعنی چه. او اضافه کرد که سال های سال است که دولت انگلستان در سرزمین ما خیمه زده و کم کم یادشان رفته که جایشان این جا نیست.
با همین ابتکار و حرکت عجیب بود که تا انتهای نشست فضای جلسه تحت تاثیر مستقیم این رفتار پیرمرد قرار گرفت و در نهایت هم انگلستان محکوم شد.

سلام دانشجوهای محترم ،تهرانی و شهرستانی، آزاد و دولتی، دختر و پسر:

به نظر من دوران دانشجویی یکی زیباترین دوره های زندگی است، شاید از این نظر که باورمون میشه بزرگ شدیم و مستقل بودن باورمون میشه.

اما در عین حال و خصوصا در این سالها ،شده یه دوره خطرناک.  خطرناک از این نظر که دیگه دانشگاه جایی نیست که شخصیت ما در آن کامل شود و ما به بزرگی افتخار کنیم بلکه جایی شده که جوان مارا به قهقرا می برد به شیب تند سقوط در بی اخلاقی! بهتون بر نخوره یه خورده تحمل کنید ببینید واقعیت رو میگم یا نه. شما در مدرسه به عنوان یک انسان چی یاد میگیرید؟ منظورم اینه آیا در مدرسه بهتون میگن که خدا همه چیز را برای انسان خلق کرد و انسان را برای چی خلق کرد؟ آیا انسان خلق شد هر کار دوست داره بکنه، هرچی دوست داره بخوره، هر جور راحته زندگی کنه، با هرکسی هرجوری رفتار کنه؟هر وقت میخواد بخوابه ؟ هر جا می خواد بره؟ با هرکسی می خواد دوست باشه؟ خوب تا اینجا همه این کار ها را همه حیوانات از جمله گاو و گوسفند و مرغ و خروس و مار و میمون و پشه و .... انجام میدن ! چه نیازی به خلق انسان. انسان خلق شد تا خدارا عبادت کند( ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون) و عبادت چیست؟ عبادت یعنی انسان بودن یعنی بفهمی مخلوق بسیار ضعیف یک خالق قادر و عالم و رحمان و رحیم .... هستی و این که این عالم به این عظمت و دقت و اسرار زیبا و بسیار ،برای یک دوره حتی 100 سال عمر انسان نیست و برای زندگی جاوید است و فقط خدا می داند که تو چگونه این دنیای گذارا را بگذرانی می توانی در زندگی جاوید آسوده ( منظور این آسایش دنیا نیست) باشی و این چگونه گذراندن را توسط پیامبرانش به انسان می رساند تا رسید به پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم که من و شما افتخار این را داریم که از امت ایشان باشیم. شریعت اسلام در مورد کوچکترین نیازها و بزرگترین آنها ، از لحظه ای که از خواب بیدار می شویم تا وقتی می خوابیم ، از وقتی نطفه بسته می شود (و حتی قبل از آن) تا وقتی به خاک سپرده می شویم (و حتی بعد از آن) دستور العمل و دعا و ذکر داریم و همه این ها پیام خداست که هر لحظه با انجام دستوراتش برای او وبه یادش باشیم و برای هدفی که ما را آفریده زندگی و عمل کنیم. با عمل به شرع به دستورالعمل بهینه شدن عمل کرده ایم .اگر نگاه به نامحرم، صحبت از سر لذت به نامحرم و هرگونه ارتباط با نامحرم و یا هر نوع حرامی نهی شده ایم یعنی خلاف دستور عمل کردن ،مانعی است  برای انسان شدن. وقتی به نامحرم از سر لذت نگاه میشود در آن لحظه انسان که نیستیم ،هیچ از حیوان هم پست تر می شویم چرا که برای حیوان شریعتی نیست.( اولئک کاالانعام بل هم اضل). دانشجوی عزیز نمیدانم در مدرسه چقدر شریعت به شما آموختند اما در دانشگاه ضد شریعت بسیار عمل میشود .آیا این درست است که به عنوان سرباز دشمن ( شیطان که به قسمش برای گمراه کردن انسان بسیار پایبند است) به پاک کردن شریعتی بپردازی که رسول خدا و 11 معصوم برای برقراری و حفظ آن جان گذاشتند. انسانیت ،شکم و زیر شکم نیست ، به این است که این دو را از آن راه که خدا خواسته ارضا کنید. شهرستانی های عزیز ، از خانواده دور شدید از خدا هم دور شدید؟ ( هو معکم حیث ما کنتم) . به دنبال زنده نگه داشتن بعد انسانی خود باشید. دعاگوی همیشگی شما.ببخشید به جای چند ثانیه شد چند دقیقه. انشاءالله ادامه خواهد داشت

 

دوران صدارت میرزا تقی خان به پایان رسیده  بود. ناصرالدین شاه فرمان قتل او را امضا کرده و به دست دژخیمان داده بود. قرار بود حاجب الدوله کار را یکسره کند؛ شخصی که بارها طعم مهربانی امیرکبیر را چشیده بود. شامگاه شنبه، 20 دی ماه 1230، حاجب الدوله نزد امیر آمد و به او گفت: شاه از وضعیت پیش آمده متأسف هستند و برای امیر خلعتی ارسال کرده اند؛ لازم است برای پوشیدن آن استحمام کنید. امیر به حمام رفت؛ در رختکن حمام نشست؛ می دانست که معنای این لطف بی موقع چیزی جز قصد جان او نیست. مأموران مقابل در حمام ایستادند تا کسی وارد نشود؛ آن گاه حاجب الدوله به همراه جلاد وارد شد و حکم قتل امیر را به دستش داد و او آرام و باوقار آن را از نظر گذراند. حاجب الدوله مرهون لطف امیر بود. او مقام خود را از میرزاتقی خان داشت. شاید به همین دلیل بود که امیرکبیر گمان می کرد اگر در این دقایق آخر از او چیزی بخواهد، دست رد به سینه او نخواهد زد. این بود که گفت: اجازه بده تا نامه ای به شاه بنویسم؛ اما حاجب الدوله نپذیرفت. امیر ادامه داد: لااقل بگذار با همسر و فرزندانم خداحافظی کنم؛ اما جلاد زیر بار نرفت. امیر دیگر تقاضای خود را تکرار نکرد؛ آرام برخاست و غسل کرد؛ لُنگی به دور کمر خود بست و لُنگی بر دوش خود انداخت. آن گاه در میان گرم خانه نشست، رو به حاجب الدوله کرد و گفت: همین قدر بدان که این پادشاه نادان مملکت ایران را بر باد خواهد داد. جلاد پاسخ داد: صلاح مملکت خویش خسروان دانند! به اشاره حاجب الدوله، جلاد رگ هر دو دست امیر را برید. او با آرامش به فوران خون سرخ خویش  نگریست و شهادتین را بر زبان جاری کرد. لحظاتی بعد خون امیر کف حمام را پوشانده بود؛ دیگر در بدن پرتوانش رمقی باقی نمانده بود. حاجب الدوله از جلاد خواست تا کار را یکسره کند. جلادِ بی شرم بی درنگ با پای خود ضربه ای به بدن امیر کوفت و پیکر نیمه جان او را بر زمین انداخت، آن گاه پارچه ای در دهان او فرو کرد و به زندگی سراسر شرافت میرزاتقی خان خاتمه داد.

*به گزارش سرویس اندیشه دینی پایگاه 598،
حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در اختتامیه اولین همایش «مقاومت در افق فقاهت» که جمعه گذشته در مشهدمقدس با هدف بررسی مؤلفه های مقاومت افزایی فقه شیعه با حضور اساتید برجسته حوزه انجام شد برگزار شد به ایراد سخنرانی پرداخت.

پیامبر(ص) در پیمان عقبه دوم، هفتاد نفر از تازه مسلمانانان مدینه را به حضور پذیرفتند، و آن ها پس از بیعت، از حضرت را به هجرت دعوت کردند و حضرت هم پذیرفتند. بلافاصله بعد از بیعت و زمانی که هنوز هجرت انجام نگرفته بود سازماندهی برای حکومت توسط پیامبر انجام شد. پیامبر فرمودند دوازده نفر از افراد برجسته از خودتان را برای کمک و اداره امور معرفی کنید. اما اصحاب از پیامبر درخواست کردند که خودشان آن افراد را انتخاب کنند. سپس جبرئیل وحی فرستاد و آنها را انتخاب کرد و اسامی دوازده نفر را اعلام فرمود.

* نزاع سیاسی همیشه بین نخبگان وجود داشته است. در این مسئله تاریخی پیامبر(ص) فرمودند کسی ناراحت نشود و احساس تردید نکند، چرا که اسامی این افراد را جبرئیل امین به من داده است.  شبیه به همین اتفاق در انقلاب ما هم رخ داد، و قبل از 12 بهمن و ورود امام به ایران پانزده نفر را برای شورای انقلاب معرفی فرمودند. تشکیل شد. همان گونه که آن دوازده نفر زمان پیامبر باقی نماندند- با این که از طرف جبرئیل انتخاب شده بودند- نباید انتظار داشت شورای انتخاب شده از طرف امام همیشه انقلابی بمانند و نباید خرده گرفت بر حضرت امام که این ها را انتخاب کردند. *از آن دوازده نفر در ماجرای پیمان عقبه شش تن به شهادت رسیدند. یکی دیگر از آن ها جزو اولین کسانی بود که با خلیفه اول بیعت کرد و در جریان هجوم به خانه حضرت علی(ع) و بیعت گرفتن از ایشان هم حضور داشت و از همه اعتبار خود در این جهت استفاده کرد. پس اصل این که برخی از آرمان ها دست بکشند امری طبیعی است حتی اگر این که جبرئیل معرفی کرده باشد. وقت خود را برای فاصله گرفتگان از آرمان ها صرف نکنیم *ریشه کنارگیری افراد از آرمان ها را گاهی به خاطر دنیا زدگی یا سادگی و یا و جهالت است مانند خوارج که دنیا زده یا منافق نبودند، بلکه نادانی می کردند که در ادبیات سیاسی ما از آن به عنوان سادگی یا ساده لوحی یاد می شود. * عامل دیگر هم هست که اعتقادی است، یعنی بعضی از افراد به یقین اعتقادات ضعیفی دارند و به بعضی از امور اعتقاد ندارند و یا به هر دلیلی اعتقاد خود را از دست داده اند. ما نباید وقت را برای آن ها صرف کنیم و کسانی را که از آرمان ها فاصله گرفته اند، موعظه کنیم و حتی  وقت خود را صرف کنیم تا آن ها را به آرمان ها برگردانیم. نه تنها نباید وقت خود را معطل اندیشیدن درباره آن ها کرد بلکه نباید به گفت و گو درباره آن ها پرداخت. ما باید با قدرت و سرعت عبور کنیم و رد شویم. * اگر در زمان حضرت علی(علیه السلام) اشعث اجازه داده بود، امیرالمومنین از خوارج عبور می کرد، زمانی که اصحاب خود را جمع کرد و به جنگ معاویه رفت اشعث نگذاشت. گفت اول حساب این ها را برس و حضرت را متوقف کرد و نتوانست مجدد لشکریان خود را جمع کند و یکی از آسیب های آن از دست رفتن ابن ملجم و تبدیل شدن به قاتل حضرت بود. اگر حضرت به مصاف با دشمن اصلی می رفتند این خوارج ریزش می کردند و یا متنبه می شدند. عده ای در فتنه88 خوارج گونه عمل کردند/ رهبری در اولین نمازجمعه بعدفتنه از آنها عبور کرد *اتفاقات تاریخی مشابه حوادث انقلاب اسلامی ایران است. عده ای خوارج گونه درسال 88 تقاضای عدم ثبات را در مدیریت  کشور کردند، ولی نظام ما توانست از آن ها عبور کند. * مقام معظم رهبری در اولین انتخابات بعد از فتنه88 با یکی دو کلمه از آن عبور کردند و آن خطبه معروف را خطاب به مردم مصر به زبان عربی بیان کردند. بنده همان جا هم احساس می کردم که رهبری از این مسئله عبور کردند و رفته اند و ما باید به ایشان برسیم و همچنان که می بینیم رهبری حرکت رو به جلو را ادامه دادند و الان در قلب اروپا مشغول فعالیت هستند و یک تنه به خط زده اند و جبهه را در اقصی نقاط دنیا گشوده اند. انصاف نیست که ما برای عده ای که پشت نرده های ساده لوحی و بیماردلی خودشان گیر کرده اند بنشینیم. * اگر امروز هم  از مقاومت صحبت می کنیم باید حرکت رو به جلو باشد و عاملی که باعث می شود ما مقاومت مستمر داشته باشیم سفارش قرآن در سوره هود به پیامبر است که در راه خود استمرار و استقامت داشته باش آن هم به روش «فاستقم کما امرت/ پس همان گونه که دستور یافته‏‌اى ایستادگى کن» باشد.

پژمان کریمی
«چرا فکر می‌کنیم که غربی‌ها به فیلم‌های سیاه جایزه می‌دهند؟!» باید از او پرسید: «چرا فکر نکنیم که غربی‌ها تنها به فیلم‌های سیاه جایزه می‌دهند؟!» نگاهی کنیم به فهرست فیلم‌های ایرانی که در جشنواره‌های گوناگون خارجی، هدف تحسین قرار گرفته اند. جدای از جشنواره‌های کم اهمیت مانند جشنواره‌های هندی و کره‌ای و ترکیه‌ای، در کدام جشنواره مطرح و در کدامین آیین مشهور سینمایی، فیلمی از سینمای ایران درخشیده است که آن فیلم، تصویری جذاب از ایران ارائه کرده است؟ در کدام فیلم هدف تحسین در فرامرزها و در قالب جشنواره‌ای مشهور، فیلمی به نمایش درآمده است که گویای دستاوردهای استراتژیک مردم ایران است؟ کدام فیلم تحسین شد که در آن، مردم ایران متمدن و اخلاق‌گرا معرفی شده اند؟یک فیلم هم نمی‌توان مثال زد! یک فیلم! این عبارت که «سینمای ایران در فرامرزها درخشیده است»، تنها و تنها یک «دروغ» آگاهانه و ناآگاهانه است که بر زبان برخی منتقدین و سینماگران ساختارگرا جاری می‌شود. دروغی که بی‌سوادی سیاسی و اوج بی‌بصیرتی برخی از اهالی فرهنگ این مرز و بوم را به رخ می‌کشد! وقتی یک فیلم متعهدانه، برپایه آموزه‌های دینی ، یک فیلم منصف درباره واقعیت و اقتدار ایران و ایرانی، در جشنواره‌های غربی ، مجال نمایش و تحسین نمی‌یابد، چگونه باید این جشنواره‌ها را غیرسیاسی و  صرفا هنری قلمداد کرد؟ وقتی تمام همت جشنواره‌های یادشده سرکوب فرهنگی ملت بزرگ ایران با تمسک به فیلم‌های سیاه  ایرانی است، چرا باید در شکلی «احمقانه»  حرف از بالندگی سینمای ایران در آن سوی مرزها زد؟!

با خبر شدم که آقای احمدی نژاد رئیس جمهور سابق کشورمان عزادار مادر مکرمه شان شدند. این مصیبت را به ایشان و خانواده محترم احمدی نژاد تسلیت عرض کرده ،از خداوند متعال،برای بازماندگان سلامت ،طول عمر و توفیق سربازی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خواستارم.

این بود تدبیر و امید و اعتدالی که می گفتید؟! جشنواره فیلم فجر طی این روزها آنقدر پر حاشیه بوده که دیگر جایی برای متن باقی نمانده؛ از فیلمهایی که علیه منویات نظامند تا آثاری که تمام تلاششان را برای مشوه کردن تصویر قشر مذهبی جامعه به انجام می رسانند!

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله به نقل از رسا، از دور که به این جشنواره نگاه می‌کنی، نشانه‌های انقلاب را پر رنگ و هویدا می‌بینی و هر چه نزدیک‌تر می‌روی، گویی معنای دیگری می‌یابی؛ از سپیده صبح که بعد از ادای فریضه بر می‌خیزی و به سمت «کاخ» راه می‌افتی با خودت در جدالی که به کجا می‌روم؟ و برای چه؟ بعد به خودت التیام می‌دهی که می‌روی سینمای انقلاب را رصد کنی و نشانه‌های رویش در هنر هفتم ایران زمین را پی بگیری.
اینجا برج میلاد است؛ «کاخ» جشنواره فجر انقلاب!
اسم برج میلاد را گذاشته‌اند «کاخ جشنواره»؛ شاید چیزی در مقابل همه آن روحیه ای که در دهه‌هایی نه چندان دور، در همین روزها در سی و چند سال پیش، «فجر انقلاب» نام گرفت. راستی چقدر مهم است که اسم و مسما به هم بیاید؟ ظاهر و باطن با هم بخواند؟ چقدر اهمیت دارد که وقتی به مناسبت واقعه‌ای همچون انقلاب اسلامی دور هم جمع می‌شویم، متن حرف‌هایمان، رنگ محفلمان، نتیجه اعمالمان و نشانه‌های ظهور و بروزمان بالاخره یک ربط و نسبتی با آن مسما و معنا داشته باشد؟ این‌ها همه آن سؤالات مهمی هستند که وقتی این روزها در سپیده صبح از محل اقامتم به سمت برج میلاد راه می‌افتم در ذهنم جولان می‌کند و فکرم را مشغول.
انقلاب کردیم که پس از سه دهه و اندی، «شکاف» و «خانه دختر» بشود سینمایمان؟!
شوخی نیست؛ ملت ما در بهمن ۵۷ بزرگترین رویداد قرن را رقم زد؛ آن هم با چند کلام مشخص، شعار معین و راه معلوم؛ آن هم با چند آرمان حقیقی و واضح؛ «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» و در متن و بطن این شعار حیاتی، همه آن ارزش‌ها و آرمان‌های نهفته و منتشر که بوی عدالت، پیشرفت، امید، ارزش‌های دینی و آیین‌های بومی و ملی را می‌دهد، به مشام می‌رسید.

آورده اند که امیر کبیر، موثق الدوله، حاکم قم، را به جرم رشوه گرفتن به سختی تنبیه و از کار برکنار کرد. موثق الدوله که مقام را بر باد رفته می دید، به عمه شاه متوسل شد؛ وی نیز پیش شاه وساطت او را کرد. ناصرالدین شاه که می خواست در برابر درباریان و نزدیکان خودی نشان بدهد، موثق الدوله را دوباره به حکومت قم منصوب و هنگام امضای فرمان، به طور ضمنی از حکومت او در قم حمایت کرد. وقتی خبر این ماجرا به گوش امیر رسید، دستور داد موثق الدوله را بازگردانند. آن گاه یادداشتی خطاب به شاه نوشت: «قربانت شوم؛ الساعه که در ایوان منزل با همشیره  همایونی به شکستن لبه  نان مشغولیم، خبر رسید که شاهزاده موثق الدوله حاکم قم را، که به جرم رشا و ارتشا معزول کرده بودم، به توصیه  عمه  خود ابقا فرموده و سخن هزل بر زبان رانده اید. فرستادم او را تحت الحفظ به تهران بیاورند تا اعلیحضرت بدانند که اداره  امور مملکت به توصیه  عمه و خاله نمی شود. زیاده جسارت است، تقی».

عکس از پوسترنصب شده در درمانگاه خیریه مسجد فاطمیه میدان تسلیحات تهران

خبرگزاری تسنیم: عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه در یک سال گذشته دولت هر نوع انعطافی به خرج داده ولی تحریم‌ها بیشتر شد تصریح کرد: امام (ره) در تحریر الوسیله مبارزه با زیاده‌خواهی غرب را بر همه مسلمین واجب دانست.

حسن رحیم‌پور ازغدی در سخنان پیش از خطبه‌های نماز جمعه امروز تهران گفت: نماز جمعه پایگاه انقلاب است و دماسنج افکار عمومی مومنان است و باید زنده باشد و هدف ما بحث جنجالی نیست.وی افزود: در مکتب انقلاب مسئله امر به معروف و نهی از منکر و نظارت و انتقاد اصل است و نماز جمعه نیز در خط مقدم است.ازغدی با بیان اینکه پیامبر فرمودند اگر امر به معروف و نظارت و انتقاد تعطیل شود دیگر هرچه نماز جمعه بیایید فایده ندارد چرا که باندهای فاسد و کثیف بر ما مسلط خواهند شد و دعای نیکان شما برآورده نخواهد شد، تصریح کرد: طبق روایات مسئولان سه قوه و نخبگان باید هر جمعه نگران باشند که فردا در نماز جمعه در مورد ما چه چیزی گفته خواهد شد و گروهی از شما باید باشند که دعوت به خیرات کنند و رستگاری در نظارت و انتقاد است.وی ادامه داد: امیر مومنان فرمودند تمام احکام یک طرف و انتقاد و امر به معروف یک طرف، اینها هم باهم مساوی نیستند و تمام احکام عبادی مانند یک فوت کردند اس در برابر اقیانوس، البته انتقاد باید صادقانه و شجاعانه باشد و ساختارشکن باشد. نظام به مردم وعده داده و باید در پای وعده‌ها بایستند و مسئولان باید در روزهای نماز جمعه‌ به مشکالات مردم پاسخ دهند، اگر مسئولان نیامدند باید خودشان پاسخگو باشند. مسئولین بدانند وعده‌ای که می دهند، وعده نظام است.

ازغدی با اشاره به محتوای اصل 43 قانون اساسی در امور مالی و اقتصادی و بند نخست این اصل گفت: تأمین‏ نیازهای‏ اساسی‏ شامل مسکن‏، خوراک‏، پوشاک‏، بهداشت‏، درمان‏، آموزش‏ و پرورش‏ و امکانات‏ لازم‏ برای‏ تشکیل‏ خانواده‏ برای‏ همه‏ در قانون امده است و در اصل دوم تاکید شده که تأمین‏ شرایط و امکانات‏ کار برای‏ همه‏ به‏ منظور رسیدن‏ به‏ اشتغال‏ کامل‏ و قرار دادن‏ وسایل‏ کار در اختیار همه‏ کسانی‏ که‏ قادر به‏ کارند ولی‏ وسایل‏ کار ندارند، در شکل‏ تعاونی‏، از راه‏ وام‏ بدون‏ بهره‏ یا هر راه‏ مشروع‏ دیگر که‏ نه‏ به‏ تمرکز و تداول‏ ثروت‏ در دست‏ افراد و گروه‏ های‏ خاص‏ منتهی‏ شود و نه‏ دولت‏ را به‏ صورت‏ یک‏ کارفرمای‏ بزرگ‏ مطلق‏ درآورد. این‏ اقدام‏ باید با رعایت‏ ضرورت‏ های‏ حاکم‏ بر برنامه‏‌ریزی‏ عمومی‏ اقتصاد کشور در هر یک‏ از مراحل‏ رشد صورت‏ گیرد.

 
گزارشی از روش‌های برخورد پولی در آموزش و پرورش
اگر امروز مدارس و خدمات آموزشی رایگانند مگر در موارد خاص، با اجرای فراگیر طرح آموزش و پرورش، مدارس و خدمات آموزشی پولی می‌شوند مگر در موارد خاص...
پایگاه خبری انصارحزب الله: دستگاه تعلیم و تربیت در حالی با پیگیری سیاست افزایش مشارکت‌ها، دغدغه فراگیر پولی شدن تحصیل در مدارس و خصوصی‌سازی آموزش و پرورش را نادیده می‌گیرد که گزارش‌هایی از گوشه و کنار کشور مبنی بر اخراج دانش‌آموزان از مدرسه به دلیل عدم تسویه شهریه و تأخیر در پرداخت قسط آن مخابره می‌شود. اخراج دو دانش‌آموز مقطع ابتدایی در منطقه ۳ تهران به دلیل نقد نشدن چک شهریه تازه‌ترین نمونه این گزارش‌ها است.
یک مدرسه در شهر تهران به دلیل تأخیر در نقد شدن چک شهریه، دو دانش‌آموز را از مدرسه اخراج و روانه منزل کرد و مانع حضور آنها در کلاس تا زمان تسویه کامل شهریه شد. پدر این دانش‌آموزان که نخواست نامش فاش شود به «جوان» می‌گوید: دو پسر من که در پایه‌های سوم و چهارم دبستان در یکی از مدارس غیرانتفاعی منطقه ۳ تهران تحصیل می‌کنند، یک روز با ماشین به خانه بازگردانده شدند، علت را که جویا شدیم گفتند چکی که بابت بخشی از شهریه به مدرسه داده شده بود پاس نشده و دقیقاً در همان تاریخ چک و بدون هماهنگی با من بچه‌ها را به خانه فرستادند.
وی می‌افزاید: برای نقد شدن چک اصلاً به من مهلت ندادند و تا زمانی که تمام پول به حساب مدرسه واریز نشد، اجازه ندادند فرزندان من به کلاس بروند و فرزندان من در ایام امتحانات به اجبار مدرسه، چند روز از کلاس و درس دور ماندند. حتی صبح روزی که برای فراهم کردن پول رفته بودم، بچه‌ها را به مدرسه فرستادم اما موقع برگشت متوجه شدم تا زمانی که مدیر مدرسه از تسویه شهریه مطمئن نشده، بچه‌ها را در هوای سرد در حیاط نگه داشته و اجازه نداده به کلاس بروند.
موضوع را پیگیری نکنید پدر این دو دانش‌آموز بیان می‌کند: در برابر اعتراض من مدیر مدرسه اعلام کرده برای آموزش و پرورش منطقه هزینه می‌کنم و شما کاری نمی‌توانید بکنید. همچنین اعتراض من به اداره آموزش و پرورش منطقه ۳ هم این پاسخ را داشت که اگر می‌خواهید فرزندتان در این منطقه درس بخواند، بهتر است موضوع را پیگیری نکنید!
وی ادامه می‌دهد: نکته جالب توجه این است که روزی که فرزندان من در حیاط مدرسه نگه داشته شدند، روز سرکشی بازرس منطقه از مدرسه بوده و اصلاً بازرس متوجه حضور طولانی مدت دو دانش‌آموز تنها در حیاط نشده و علت را نپرسیده است. بنابر اظهارات پدر این دانش‌آموزان، شهریه هر یک از این دانش‌آموزان برای پایه‌های سوم و چهارم دبستان ۴ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان بوده که نزدیک ۶۰۰ هزار تومان بیش از نرخ شهریه مدارس غیرانتفاعی مصوب آموزش و پرورش است.
از سوی دیگر تماس «جوان» با مدیر منطقه ۳ آموزش و پرورش تهران پاسخی در پی نداشت.